مدیریت مالی چیست؟

وبسایت رسمی سید مجید مظلومی
مدیریت مالی عبارتست از کاربرد اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مساله.
به بیان ساده می توان گفت مدیریت مالی همان اقتصاد کاربردی است.بسیاری از آنچه را که در اقتصاد خرد و کلان می آموزیم،در مطالعه اصول مدیریت مالی به کار می گیریم به طور کلی،می توان عنوان مدیریت مالی را به سه حوزه کلی ولی مرتبط تفکیک کرد:
۱-مدیریت مالی:که گاهی اوقات corporate finance و یا business finance نیزخوانده می شودعبارتست از مدیریت مالی بنگاه های کسب و کار.به بیان ساده،عبارتست از تصمیم گیری مالی در داخل واحدهای تجاری.وظیفه مدیر مالی عبارتست از حفظ نقدینگی،استفراض از بانک،تحصیل سایر شرکت ها و و انتشار اوراق قرضه و سهام است.
۲-سرمایه گذاری:که با قیمت گذاری اوراق بهادار ورفتار بازارهای مالی سروکار دارد.به عنوان مثال،ممکن است وظیفه یک مدیر سرمایه گذاری،شامل ارزش گذاری سهام عادی،انتخاب اوراق بهادار برای یک صندوق بازنشستگی یا ارزیابی عملکرد پر تفوی باشد.
۳-موسسات مالی:که به شرکت های مالی نظیر بانک ها مربوط می شود.قطع نظر از حوزه مدیریت مالی که در ان حیطه مشغول فعالیت هستید،از دانش مدیریت مالی مشابهی استفاده خواهید کرد.از جمله ویژگی های مدیریت مالی:
۲-مبتنی بر اصول اقتصادی است.
۳-از اطلاعات حسابداری به عنوان نهاده ورودی تصمیم گیری استفاده می کند.
۴-مطالعه چگونگی سرمایه گذاری و افزایش بهره وری پول است.
۵-دائما در حال تغییر است.
۶-دارای چشم انداز جهانی است.
هدف مدیریت مالی
هدف مدیریت مالی به حد اکثر رساندن ارزش شرکت است.مفهوم این هدف بسیار پیچیده است .مدیران شرکت با ذینفعان بسیاری نظیر مالکان،بستانکاران،فعالان بازار سرمایه سروکار دارند.
این هدف ،ترجمان بیشینه ساختن ثروت سهام داران در شرکت های سهامی است که به صورت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام برابر ارزش فعلی جریانات نقدی آتی مورد انتظار مالکان است..همان طور که اشاره شد،هدف مدیریت مالی به حداکثر رساندن ثروت مالک است.تحقق این مهم از طریق حداکثر نمودن سود اقتصادی میسر است که دارای مفهومی متفاوت با سود حسابداری است.
سود اقتصادی شامل تفاوت درآمدها و هزینه هاست که این هزینه ها شامل هزینه فرصت منابع سرمایه گذاری برای وجوه است.سود نرمال،حداقل بازدهی مورد تقاضای سرمایه گذار برای وجوه خود است.به عبارت دیگر،مقدار سود در شرایطی است که سود اقتصادی صفر است.سود اقتصادی و حسابداری متفاوت هستند زیرا سود حسابداری هزینه فرصت وجوه را نادیده انگاشته و مشمول رویه های حسابداری است که ممکن است جریانات نقدی واقعی و واقعیت اقتصاد را نشان ندهد.
نقش مدیر مالی
شرکت های سهامی برای ادامه کسب و کار خود نیازمند انواع متنوعی از دارایی های واقعی هستند.بسیاری از این دارایی ها چون کارخانه و ماشین آلات در زمره دارایی های مشهود جای می گیرند.سایر دارایی ها مانند دانش تخصصی و حق الامتیاز نامشهود هستند.باید بابت تمام این دارایی ها وجه پرداخت شود.شرکت های سهامی برای تامین این
وجوه نسبت به فروش ادعاهایی نسبت به ایناین دارایی ها وجریانات نقدی عایده آنها در آینده اقدام می کنند.
این ادعاها دارایی مالی خوانده می شود.به عنوان مثال ،وقتی شرکتی از بانک وام می گیرد،بانک از او تعهد مکتوبی مبنی بر بازپرداخت اصل و بهره وام دریافت می دارد .بنابراین ،بانک وجوه نقد خود رابا یک دارایی مالی معامله کرده است .دارایی مالی فقط شامل وام بانکی نمی شود بلکه شامل انواع سهام،اوراق قرضه و…..نیز است.
جایگاه مدیر مالی میان عملیات شرکت و بازارهای مالی واقع شده است.
۱-وجوه دریافتی از سرمایه گذاران
۲-وجوه سرمایه گذاری شده در شرکت
۳-وجوه ایجاد شده از طریق عملیات
وجوه مجددا سرمایه گذاری شده (۴٫۱
به سرمایه گذاران وجوه بازگردانده شده(۴٫۲
بنابراین مدیر مالی باید به دو سوال اساسی پاسخ دهد:در چه دارایی های واقعی سرمایه گذاری کند؟و چگونه منابع لازم را برای تامین مالی این دارایی ها تجهیز کند؟پاسخ سوال اول،سرمایه گذاری و تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای است و پاسخ سوال دوم شامل تصمیمات تامین مالی شرکت است.
تاریخچه مدیریت مالی
در سال ۱۹۰۰ مدیریت مالی یک رشته علمی شد.از آن زمان تاکنون وظایف و مسئولیت های مدیریت مالی همواره دستخوش تغییر بوده است و تردیدی نیست که در آینده نیز شاهد تغییرات بیشتری خواهد بود.تا سال ۱۹۰۰ مدیریت مالی جزئی از اقتصاد کاربردی بود.طی دو دهه ۱۸۹۰ و۱۹۰۰ چندین شرکت بزرگ امریکایی درهم ادغام شدند.۷۸شرکتی که به دنبال این ادغام ها به وجود آمدند ،نیمی از کل تولیدات صنایع مربوط را در دست گرفتند.
این ادغام ها نیازمند سرمایه های هنگفت بود.مدیریت ساختار سرمایه یکی از وظایف مهم مدیران شدو مدیریت مالی رشته خاصی از مدیریت بازرگانی شد.یادآوری این نکته مهم است که در آن زمان،چگونگی تهیه صورت های مالی و تجزیه و تحلیل آن ها دوران طفولیت خود را می گذراند.تجزیه وتحلیل های مالی فقط در داخل شرکت ها انجام می شد.به آنان که در خارج از سازمان قرار داشتند،مانند سرمایه گذاران،گزارش هایی در مورد وضع مالی و عملکرد شرکت ها داده نمی شد تا بتوانند در زمینه های سرمایه گذاری تصمیم گیری کنند.در دهه ۱۹۲۰ شرکت های تولیدی مقادیر فراوانی کالا تولید کردند و سودهای کلانی بردند.این امر باعث شد مسائل برنامه ریزی و کنترل (به ویژه از نظر قدرت نقدینگی)به تدریج در مبحث مدیریت مالی مورد توجه قرار گیرد.ولی تامین مالی این شرکت ها و مسائل مبتلا به ساختار سرمایه(در مورد ادغام ها)باعث شد که موسسات تامین سرمایه به سرعت رشد یابند.سندیکاهایی که در سایه وجود موسسات تامین سرمایه پدید آمدند به تامین مالی شرکت ها(از راه تضمین خرید اوراق بهادار منتشر شده)کمک های شایانی کردند.با پیدایش صنایع جدید و اقدامات صنایع قدیم در راه دستیابی به تغییرات ناشی از تکنولوژی نوین و سازش با آن،مبحث مدیریت مالی نیز بر پایه علمی استوار شد.این رشته علمی با استفاده از علوم کامپیوتر ،پژوهش عملیاتی و اقتصاد سنجی همچنان راه تکامل می پیماید.این روش های علمی که از سال ۱۹۵۰یکی پس از دیگری عرضه شد به صورت ابزاری درآمد که شرکت ها برای تجزیه و تحلیل طرح های مختلف سرمایه گذاری و محاسبه ریسک و بازده از آنها استفاده می کنند.برای محاسبه حداقل بازده مورد نظر،تجزیه و تحلیل و تحقیقات زیادی انجام شده است.
در دهه ۱۹۵۰ نظریه ای عرضه شد به نام نظریه نوین مدیریت مجموعه اوراق بهادار یا نظریه نوین مدیریت پرتفوی.اساس ومبنای این نظریه،میزان ریسک و بازدهی است که دارنده مجموعه اوراق بهادار از ان بهره مند می شود.مساله ای که این نظریه با ان روبرو است،درجه ریسکی است که سرمایه گذار با توجه به مجموعه اوراق بهادار خود محاسبه می کند(و نه فقط ریسک متعلق به اقلام خاصی از آن پرتفوی)
با توجه به آنچه تا کنون گفته شد،سیر تکاملی مدیریت مالی دارای سه ویژگی مهم به شرح زیر است:
۱-مدیریت مالی رشته نسبتا جدید و از شاخه های علم مدیریت است.
۲-مدیریت مالی آن گونه که در حال حاضر به کار می رود بر تصمیم گیری استوار است واز ابزارها و روش های تجزیه و تحلیل داده ها،کامپیوتر،اقتصاد و حسابداری مالی استفاده می کند.
۳-حرکت مستمر و سرعت فزاینده پیشرفت های اقتصادی،نویدبخش این است که مدیریت مالی نه تنها نقشی مهم تر برعهده می گیرد بلکه بر سرعت پیشرفت این رشته علمی باز هم افزوده خواهد شد تا بتواند راهگشای مدیران شرکت هایی باشد که همواره با مسایل و مشکلات تازه روبرو هستند.
شناخت مفهوم جریان نقدینگی
آشنایی با Cash Flow برای مدیریت هزینه ها و درآمدهای هر شخصی الزامی است.
در این مقاله سعی داریم به زبان ساده شما را با این مفهوم به خوبی آشنا کنیم، پس در ادامه با ما باشید…
1# جریان نقدینگی چیست؟
جریان نقدینگی یا CF پولی است که طی یک دوره زمانی (به عنوان مثال یک ماه) در حال ورود و خروج در کسب و کار، تجارت و یا پروژه شما است.
در امور مالی، این اصطلاح برای توصیف میزان وجه نقد (ارز) است که
در یک بازه زمانی مشخص تولید یا مصرف می شود.
CF انواع مختلفی دارد که با کاربردهای مهم و گوناگونی برای اداره مشاغل و انجام تجزیه و تحلیل های مالی مورد استفاده قرار می گیرد.
به این صورت که نقدینگی ورودی از طرف مشتریانی است که
محصولات یا خدمات شما را خریداری می کنند.
اگر مشتریان در زمان خرید پرداخت نکنند، بخشی از جریان نقدی شما از مجموعه حساب های دریافتی است.
همچنین نقدینگی در قالب پرداخت هزینه هایی مانند اجاره یا وام مسکن، پرداخت ماهانه وام و پرداخت مالیات و سایر حساب های قابل پرداخت از تجارت شما خارج می شود.
2# علت اهمیت جریان نقدینگی
کمبود وجه نقد یکی از بزرگترین دلایل شکست شرکت های کوچک است.
اغلب مدیران در تجارت کوچک بر این باورند که “ذخایر نقدی ناکافی” دلیل اصلی عدم موفقیت استارت آپ ها است.
در واقع دلیل عدم موفقیت بسیاری از استارت آپ ها همین عدم وجود نقدینگی و تمام شدن پول است که
در موارد مختلف ممکن است متفاوت باشد.
1-2# جریان نقدینگی در راه اندازی مشاغل
پرداختن به مسائل مربوط به گردش وجوه و جریان نقدینگی در هنگام راه اندازی مشاغل بسیار دشوار است چرا که
مشاغل در این زمان هزینه های زیادی دارند و نقدینگی به سرعت خرج می شود.
همچنین ممکن است شما هیچ مشتری یا فروشی نداشته باشید که باعث ورود نقدینگی شوند.
برای ادامه کار و ایجاد جریان نقدینگی، به برخی از منابع موقت وجه نقد مانند کارت اعتباری و یا وام نیاز دارید.
معمولا شش ماه اول یک کار تجاری یک زمان حیاتی برای گردش پول است.
اگر در این بازه زمانی پول کافی برای خرید، حمل و نقل و موارد دیگر ندارید، شانس موفقیت شما بالا نیست.
چرا که تأمین کنندگان معمولا به مشاغل جدید وام، اعتبار و تخفیف چشمگیری نمی دهند و
در عین حال ممکن است مشتریان شما بخواهند به صورت اعتباری پرداخت کنند.
همین موضوع سبب از بین رفتن بالانس جریان نقدینگی شده و
یک «بحران پول نقد» را برای شما ایجاد می کند.
شما می بایست در برآورد نیازهای جریان نقدی خود برای راه اندازی، هزینه های زندگی شخصی خود را که برای تأمین نیاز به تجارت لازم است، اضافه کنید.
2-2# جریان نقدینگی در مشاغل فصلی
گردش وجوه نقد برای مشاغل فصلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
مشاغلی که در دوره های مختلف سال مانند کسب و کارهای تعطیلات و تابستان دارای نوسان زیادی در تجارت هستند.
مدیریت جریان وجوه نقد در این نوع مشاغل مشکل است اما
می توان آن را با دقت انجام داد.
3-2# جریان نقدینگی در مقابل سود
این امکان برای کسب و کار شما وجود دارد که سود کسب کند اما پول نقد نداشته باشید.
قطعا برایتان جالب است که بدانید این امر چگونه می تواند اتفاق می افتد؟
پاسخ کوتاه این است که سود یک مفهوم حسابداری است در حالی که
پول نقد مبلغ موجود در حساب کسب و کار است.
سود صورتحساب ها را پرداخت نمی کند.
شما می توانید دارایی داشته باشید، مانند حساب های قابل دریافت (پولی که مشتری به شما بدهکار است) اما
اگر نتوانید از بدهی خود وصول کنید، پول نقد نخواهید داشت.
3# انواع جریان نقدینگی
Cash Flow انواع مختلفی دارد، بنابراین مهم است که درک درستی از هر یک از آن ها داشته باشید.
وقتی کسی به اصطلاح CF مراجعه می کند، ممکن است به موارد مختلفی از آن برسد، بنابراین مطمئن شوید که
از کدام اصطلاح جریان نقدینگی استفاده می شود.
انواع جریان های نقدی عبارتند از:
1-3# نقدینگی حاصل از فعالیت های عملیاتی
وجوه نقدی که توسط فعالیت های اصلی تجاری یک شرکت تولید می شود.
یعنی درآمد حاصل از تولید و فعالیت های دیگر که شامل هرگونه جریان نقدی از دارایی های جاری و بدهی های جاری است.
2-3# نقدینگی رایگان به حقوق صاحبان سهام (FCFE)
FCFE میزان وجه نقدی است که یک کسب و کار ایجاد کرده و
برای توزیع به طور بالقوه بین سهامداران در دسترس است.
3-3# نقدینگی رایگان به شرکت (FCFF)
این معیاری است که تصور می کند شرکت هیچ مدیریت مالی چیست؟ بدهی ای ندارد.
این نوع از CF در مدل سازی و ارزیابی مالی استفاده می شود.
4-3# تغییر در جریان نقدینگی
در این مورد تغییر در میزان جریان نقدینگی از یک دوره به دوره دیگر در حسابداری انجام می شود.
یعنی ممکن است جریان نقدینگی از ماه قبل به ماه جاری تزریق شود.
4# کاربردهای جریان نقدینگی
Cash Flow هم در اداره مشاغل و هم در انجام تجزیه و تحلیل مالی کاربردهای زیادی دارد.
در واقع، این یکی از مهمترین معیارها در کل امور مالی و حسابداری است.
متداول ترین معیارهای نقدی و کاربردهای CF به شرح زیر است:
1-4# ارزش فعلی خالص (Net Present Value)
NPV از محاسبه ارزش تجارت با ساخت مدل DCF و محاسبه ارزش فعلی خالص انجام می شود.
ارزش فعلی خالص (NPV) ارزش کل جریان های نقدی آینده (مثبت و منفی) در کل عمر سرمایه گذاری در حال حاضر است.
تجزیه و تحلیل NPV نوعی ارزیابی ذاتی است و
به طور گسترده در سراسر امور مالی و حسابداری برای تعیین ارزش یک تجارت، امنیت سرمایه گذاری، پروژه سرمایه، سرمایه گذاری جدید، برنامه کاهش هزینه و هر چیزی که شامل جریان نقدی باشد استفاده می شود.
2-4# نرخ بازگشت داخلی (Internal Rate of Return)
نرخ بازگشت داخلی (IRR) نرخ تخفیفی است که
ارزش فعلی خالص (NPV) یک پروژه را صفر می کند.
به عبارت دیگر، این نرخ بازده ترکیبی سالانه است که در یک پروژه یا سرمایه گذاری به دست خواهد آمد.
3-4# نقدینگی
ارزیابی اینکه یک شرکت چقدر می تواند به تعهدات مالی کوتاه مدت خود عمل کند.
4-4# عملکرد جریان نقدینگی
اندازه گیری میزان وجه نقد کسب و کار در هر سهم نسبت به قیمت سهام آن که به صورت درصد بیان می شود.
5-4# جریان نقدی به ازای هر سهم (Cash Flow Per Share)
CFPS یا جریان نقدی به ازای هر سهم پول نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی تقسیم بر تعداد سهام مانده است.
6-4# نسبت درآمد قیمت (P/E)
نسبت درآمد قیمت یا نسبت P/E رابطه ای بین قیمت سهام شرکت و سود هر سهم (EPS) است.
این یک نسبت محبوب است که درک بهتری از ارزش شرکت به سرمایه گذاران می دهد.
نسبت P/E انتظارات بازار را نشان می دهد و قیمتی است که
شما باید به ازای هر واحد درآمد فعلی (یا درآمد در آینده) پرداخت کنید.
درآمد هنگام ارزیابی ارزش سهام شرکت مهم است زیرا سرمایه گذاران می خواهند بدانند که
یک شرکت چقدر سودآور است و در آینده چقدر سودآور خواهد بود.
به علاوه، اگر شرکت رشد نکند و
سطح فعلی درآمد ثابت بماند، P/E را می توان به تعداد سال هایی که طول می کشد شرکت برای مبلغ پرداختی برای هر سهم بازپرداخت کند، تعبیر کرد.
7-4# نسبت تبدیل وجه نقد
مدت زمانی که یک شرکت برای موجودی خود (هزینه کالاهای فروخته شده) پرداخت می کند و
هزینه آن را از مشتریان خود دریافت می کند، نسبت تبدیل نقدینگی است.
8-4# فاصله مالی
معیاری برای کسری یک شرکت که باید برطرف کند. (چقدر به پول نقد بیشتری نیاز دارد)
9-4# پرداخت سود سهام
جریان نقدینگی می تواند برای تأمین بودجه سود سهام به سرمایه گذاران استفاده شود.
10-4#سرمایه گذاری
جریان نقدینگی همچنین می تواند برای سرمایه گذاری مجدد و رشد در تجارت مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله بالا بخشی از مطالب گسترده حوزه حسابداری ویژه بازار کار است.
برای یادگیری صفر تا صد این حوزه به آموزش جامع حسابداری بازار کار نماتک مراجعه کنید.
برای مشاهده توضیحات کامل بسته کلیک کنید.
اگر به دنبال یاد گرفتن مهارت بیشتر و افزایش درآمد هستید،
برای دریافت آموزش های رایگان مرتبط با حوزه علاقهمندی خود فقط کافیه فرم رو تکمیل کنید.
وضعیت شغلی خود را انتخاب کنید:
نظرتون درباره این مقاله چیه؟
ما رو راهنمایی کنید تا اون رو کامل تر کنیم و نواقصش رو رفع کنیم.
توی بخش دیدگاه ها منتظر پیشنهادهای فوق العاده شما هستیم.
درباره نویسنده : تیم نماتک
ما یه هدف مشترک داریم و میخوایم مهارت هایی که توی صنعت لازمه رو به افراد آموزش بدیم تا روزی که کالای ایرانی در دنیا بهترین باشه. اگه شما هم هدفتون همینه، نماتکی بشید. (:
تفاوت حسابداری مالی و حسابداری مدیریتی در چیست؟
حسابداری مدیریتی داخلی است، در حالی که حسابداری مالی برای سهامداران خارجی در نظر گرفته شده است. اگر چهمدیریت مالی اهمیت زیادی برای سرمایه گذاران فعلی و بالقوه دارد، مدیریت حسابداری برای مدیران لازم است تا تصمیم های مالی فعلی و آینده را در نظر بگیرد. حسابداری مالی دقیق است و باید به کلیه اصول پذیرفته شده حسابداری ( GAAP ) پایبند باشد، اما حسابداری مدیریتی اغلب بیشتر از یک حدس یا برآورد است، زیرا اکثر مدیران زمان لازم برای ارقام دقیق را در صورت تصمیم گیری لازم ندارند.
هدف: از حسابداری مالی، تهیه اطلاعات از نظر مالی و نتایج عملیات و جریان وجه نقد می باشد در صورتی که هدف ازحسابداری مدیریتی، تهیه اطلاعات مورد نیاز مدیریت برای برنامه ریزی، کنترل و تصمیم گیری می باشد.
استفاده کنندگان: حسابداری مالی، درون سازمانی و استفاده کنندگان حسابداری مدیریتی برون سازمانی است.
استانداردهای حسابداری: در حسابداری مالی رعایت استانداردهای حسابداری الزامیست ولیکن در حسابداری مدیریتی رعایت استانداردهای حسابداری الزامی نیست.
نوع گزارش گیری: در حسابداری مالی محدود به صورتهای مالی اساسی است اما در حسابداری مدیریت بسته به نیاز مدیریتی است.
واحد اندازه گیری: در حسابداری مالی فقط پولی است اما واحد اندازه گیری حسابداری مدیریتی می تواند هر واحدی (وزن، حجم، سطح و …) باشد.
محتوای گزارش: در حسابداری مالی گذشته نما و واقعی، ولیکن در حسابداری مدیریتی آینده نگر و برآوردی می باشد.
مبنای ارزش یابی: در حسابداری مالی بهای تمام شده تاریخی ، در حسابداری مدیریتی تاکید بر قیمتهای جاری است.
تاکید بر خصوصیت کیفی اطلاعات: در حسابداری مالی قابل اتکا بوده ولیکن در حسابداری مدیریتی تاکید بر مبنای مربوط بودن است.
رعایت استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری: در حسابدار مالی بر اساس اصول و استانداردها عمل می کند ولیکن در حسابداری مدیریتی کاملا عکس این مورد است.
نوع گزارشات: در حسابداری مالی محدود به صورتهای مالی است، در حسابداری مدیریتی بسته به نیاز مدیریتی است و قواعد خاصی را دنبال نمی کند.
جامعیت: در حسابداری مالی فعالیت ها را به صورت یک مجموعه قرار می دهد، در حسابداری مدیریتی به هر فعالیت در چهار چوب کل فعالیت ها تاکید دارد.
فراهم کنندگان اطلاعات: در حسابداری مالی، حسابداران مستقل و مالی هستند در حسابداری مدیریتی مدیریت، حسابداران صنعتی و سایرین.
ارتباط با تخصص ها: حسابداری مالی با تخصص های دیگر ارتباطی ندارند، ولیکن حسابداری مدیریتی با رشته های دیگری همچون رشته های مالی، اقتصاد، تحقیق در عملیات، آمار و ریاضی ارتباط دارد.
نگاه کلی: درنگاه مدیریت مالی چیست؟ کلی حسابداری مالی بعنوان نتیجه نهایی است، ولیکن حسابداری مدیریتی بعنوان سیله ای برای نتیجه نهایی است.
Financial and management accounting are both important tools for a business, but serve different purposes. A business uses accounting to determine operational plans in the future, to review past performance and to check current business functions. Management and financial accounting have different audiences, as investors are not usually involved in the day-to-day operations of the business but are concerned about their investment, whereas managers need information quickly to make daily business decisions.
Management accounting is presented internally, whereas financial accounting is meant for external stakeholders. Although financial management is of great importance to current and potential investors, management accountingis necessary for managers to make current and future financial decisions. Financial accounting is precise and must adhere to Generally Accepted Accounting Principles (GAAP), but management accounting is often more of a guess or estimate, since most managers do not have time for exact numbers when a decision needs to be made.
سال مالی (دوره مالی) چیست؟
در یک سازمان یا شرکت، برای تهیه و تنظیم گزارشهای مالی مختلف، باید زمانی را برای شروع و پایان در نظر گرفت. به عبارت بهتر، باید کار محاسبه صورت حسابهای مالی در قالب دورههای زمانی مشخصی انجام شود. در غیر این صورت عملا نظم و ترتیب مشخصی در صورتهای مالی شکل نمیگیرد و این مسئله موجب میشود که در عمل مدیران شرکتها نتوانند از اطلاعات موجود، برای ارزیابی عملکرد مجموعه تحت نظر خود و تصمیمگیری در رابطه با آینده اقدامات لازم را انجام دهند. در همین راستا مفهومی به نام سال مالی یا دوره مالی تعریف شده است که در ادامه به تشریح جوانب این موضوع مهم میپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
دوره مالی یا سال مالی چیست؟
همانطور که در مقدمه اشاره کردیم، درک مفهوم دوره مالی یا سال مالی، از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست. در یک شرکت، زمان معینی برای تهیه و تنظیم صورتهای مالی در هر دوره در نظر گرفته میشود. این زمان معمولا یک تاریخ شروع معین و یک تاریخ پایان مشخص دارد. حد فاصل بین این دو تاریخ را سال مالی میگویند و گزارشهای مالی در این بازه زمانی را در پایان دوره تهیه و در اختیار مدیریت سازمان قرار میدهند.
جهت کسب مشاوره مالی و دریافت راهنماییهای لازم در خصوص مسائل مالیاتی، با مشاوران مالیچی در ارتباط باشید.
نقش سال یا دوره مالی در سیستم شرکتها
اهمیت بستن سال مالی در یک شرکت یا سازمان از چند جنبه مهم قابل بررسی است؛ که عبارتاند از:
1. تسلیم اظهارنامه مالیاتی
معمولا سال مالی در هر شرکت از 12 ماه تشکیل میشود و شرکتها، سالهای مالی خود را بر بنای زمان تسلیم اظهارنامههای مالیاتی تنظیم میکنند. در قالب تنظیم اظهارنامه مالیاتی، یک شرکت باید تمام هزینهها، درآمدها و داراییهای خود را در طول یک دوره مالی اخیر، به همراه اسناد و مدارک آنها به سازمان امور مالیاتی ارائه کند. در قالب این محاسبات، مجموع سود و زیان شرکتها، در طول یک سال مشخص میشود. سازمان امور مالیاتی نیز با بررسی صحت و سقم اطلاعات درج شده در اظهارنامه مالیاتی، مبلغ مالیات شرکتها مدیریت مالی چیست؟ را تعیین میکند.
2. شناخت عملکرد شرکت در طول یک سال
با استفاده از گزارشهایی که در طول یک دوره مالی در یک شرکت یا سازمان تهیه و تنظیم میشود، مدیران شرکتها میتوانند در جریان اتفاقاتی که در طول یک سال در زیرمجموعهشان رخ داده است، قرار بگیرند. دادهها و اطلاعات مالی، مهمترین معیار و سنجش برای ارزیابی وضعیت شرکتها است، که در اختیار مدیران آنها قرار میگیرد. بدون این گزارشهای مالی در پایان هر سال مالی، عملا نمیتوان تشخیص داد که شرکت در چه موقعیتی قرار دارد و در مقایسه با گذشته چه تغییراتی را تجربه نموده است.
3. برنامهریزی برای آینده
مدیران یک سازمان یا شرکت مسئول مستقیم برنامهریزی و تصمیمگیری برای آینده شرکت هستند. این افراد برای آنکه بتوانند برنامهریزی مناسبی برای مجموعه تحت امر خود داشته باشند، باید دادههای مالی جامع و کاملی در اختیار داشته باشند. بنابراین بدون در اختیار داشتن گزارشهای مالی در پایان در هر دوره مالی یک پایه اساسی برنامهریزی شرکتها لنگ میماند.
مشاوره مالیاتی مالیچی، راهنمای شما جهت پیگیری مشکلات مالیاتی و رسیدگی به آنها
نحوه تعیین آغاز و پایان سال مالی
محدودیت خاصی از نظر قانونی برای تعیین آغاز و پایان سال مالی وجود ندارد. در همین راستا شرکتها میتوانند با توجه به اساسنامه خود و چارچوبهایی که در مصوبات هیئت مدیرهشان در نظر میگیرند، محدوده زمانی یک دوره مالی را مشخص کنند.
در حالت کلی دو حالت برای آغاز سال مالی و پایان آن در شرکتها و سازمانها در نظر گرفته میشود که عبارتاند از:
- آغاز فروردین تا پایان اسفند ماه
- تیر یا شهریور ماه هر سال تا تیر یا شهریور ماه سال بعد
اینکه یک شرکت چه زمانی را برای بستن سالهای مالی خود در نظر میگیرد، چندان اهمیت ندارد. یک شرکت باید توجه داشته باشد که دوره مالی خود را در زمان ترافیک کاری تعیین نکند تا در اجرای امور مشکلاتی متعددی به وجود نیاید. برخی از شرکتها نیز هستند که به دلیل مراودات خارجی خود سالهای مالی خود را بر مبنای سال میلادی تنظیم میکنند.
گزارشهای میان دورهای چیست؟
یک دوره مالی در شرکتها به چند زیرمجموعه تقسیم میشود. هدف از این کار این است که در طول یک سال مالی نیز گردشهای مالی که در یک شرکت به وقوع میپیوندد، بهطور کامل در نظر گرفته شود. به این ترتیب امکان اصلاح یا تغییر روندها، در طول یک سال مالی نیز برای شرکتها فراهم میشود و به راحتی میتوانند، بسیاری از مشکلات خود را مدیریت کنند.
در همین راستا یک دوره مالی به چهار بازه سه ماهه تقسیم میشود که در قالب آنها گزارشهای میان دورهای مالی، از سود و زیان شرکتها ارائه میگردد. شرکتهایی که در سازمان بورس حضور دارند، موظف هستند که این گزارشهای مالی را از طریق سامانه کدال در اختیار عموم فعالان بازار قرار دهند.
شیوه بستن سال مالی
مفهوم بستن سال مالی مشخص است؛ در پایان هر دوره مالی باید همه حسابهای شرکت به صفر تبدیل شود. منظور این است که کلیه هزینهها و درآمدها با استفاده از اسناد و صورت حسابهای موجود در قالب بدهکاری و بستانکاری تنظیم شوند. برای بستن سال مالی باید چند مرحله را پشت سر بگذارید که عبارتاند از:
1. ثبت و بررسی تمام اسناد مالی
شرکتها موظفاند، در طول دوره مالی، برای کوچکترین هزینههایی که در شرکت صورت میگیرد، فاکتور تهیه کنند و این فاکتورها را نیز به دقت ثبت و ضبط نمایند. در پایان دوره نیز با دقت تمام فاکتورها و صورت حسابها را بررسی و تمام موارد را در تنظیم گزارش مالی قید کنند.
2. داراییها و کالاهای غیرنقدی را رصد کنید
برخی از شرکتها در جریان تهیه و تنظیم گزارشهای مالی در پایان دوره مالی بیشتر تمرکز خود را روی اسناد و فاکتورها میگذارند. در حالی که موجودی انبارها و سایر داراییهای غیرنقدی شرکتها نیز به همان اندازه اهمیت دارند. به عبارت دیگر تهیه گزارشهای مالی بدون در نظر گرفتن داراییهای غیرنقدی هیچ فایدهای ندارد.
3. حسابهای درآمد و هزینههای را بهروزرسانی کنید
حسابهای درآمد و فروش در پایان سال مالی، به حسابهای بدهکار، و حسابهای سود و زیان، به حساب بستانکار منتقل میشوند. در ادامه باید هزینههای جاری نیز محاسبه شوند و به حساب بستانکار انتقال داده شوند. در نهایت میتوان حسابهای مالی را صفر نمود و به این ترتیب بستن سال مالی به پایان میرسد.
نکات مهم در ارتباط با سال یا دوره مالی
چند نکته مهم در خصوص مفهوم دوره مالی وجود دارد که عبارتاند از:
- قانون کلی، شرکتهای سهامی عام را موظف کرده است که در بازههای زمانی سه ماهه گزارشهای میان دورهای مالی منتشر کنند.
- شرکتها دوره مالی خود را در زمانی تعیین میکنند که بستن سال مالی با زمان پیک کاری آنها همزمان نباشد.
- پروندههای مالیاتی بر مبنای گزارشهای مالی در یک سال ارائه میشوند.
- تهیه و تدوین گزارشهای مالی، در خارج از بازههای زمانی پیشبینی شده نیز، یک امر مرسوم در شرکتها به شمار میرود.
مفهوم سال یا دوره مالی در بازار بورس و اهمیت آن
قانون تمام شرکتهایی را که در بازار بورس تهران پذیرفته شدهاند، موظف کرده است که یک دوره مالی معین را برای خود برگزینند. از نظر قانونی هیچ محدودیتی برای انتخاب بازه زمانی مناسب برای تعیین ابتدا و پایان سال مالی برای شرکتها وجود ندارد. در همین راستا، عمده شرکتها، ابتدای فروردین تا پایان اسفند ماه هر سال، ابتدای مهر تا انتهای شهریور ماه یا ابتدای دی ماه تا انتهای آذر ماه را بهعنوان دوره مالی انتخاب میکنند.
هر شرکت نیز قانونا موظف است که در طول یک سال چهار گزارش میان دورهای در بازههای زمانی سه ماهه منتشر کند. در انتهای سال نیز باید یک گزارش عملکرد مالی جامع، از طریق سامانه کدال در اختیار فعالان بازار بورس قرار گیرد. این گزارشها توسط کارشناسان سازمان بورس مورد ارزیابی قرار میگیرد. در نهایت سهامداران میتوانند با مشاهده این گزارشها تصمیم خود را در زمینه خرید و فروش سهم شرکتها نهایی کنند.
کلام پایانی
دوره مالی یکی از ابتداییترین مفاهیمی است که باید در هر شرکت و سازمانی مورد توجه قرار بگیرد. در همین راستا بستن سال مالی، یکی از ارکان مالی بسیار مهم در هر شرکت به شمار میرود. برای تهیه گزارشهای مالی مناسب در شرکتها باید توجه داشت که این کار توسط افراد متخصص انجام شود. مالیچی بهعنوان بزرگترین مجموعه ارائهدهنده خدمات مالی در سطح کشور، آماده است، تا خدمات و مشاوره لازم را در زمینه تهیه و تنظیم گزارشهای مالی در اختیار شرکتها قرار دهد. برای این منظور میتوانید از طریق اپلیکیشن مالیچی یا شماره تلفن 1408 استفاده کنید.
تفاوت حسابداری مالی و حسابداری مدیریتی در چیست؟
حسابداری مالی و مدیریت هر دو ابزار مهم برای یک مدیریت مالی چیست؟ کسب و کار هستند، اما اهداف متفاوتی دارند. یک کسب و کار برای تعیین برنامه های عملیاتی خود در آینده، برای بررسی عملکرد گذشته و بررسی عملکرد فعلی کسب و کار خود از حسابداری استفاده می کند. حسابداری مدیریتی مالی مخاطبان مختلف است، زیرا سرمایه گذاران معمولا در فعالیت های مدیریت مالی چیست؟ روزمره کسب و کار دخیل نیستند، اما در مورد سرمایه گذاری خود نگران هستند، در حالی که مدیران نیاز به اطلاعات سریع برای تصمیم گیری در مورد کسب و کار روزانه دارند.
حسابداری مدیریتی داخلی است، در حالی که حسابداری مالی برای سهامداران خارجی در نظر گرفته شده است. اگر چه مدیریت مالی اهمیت زیادی برای سرمایه گذاران فعلی و بالقوه دارد، مدیریت حسابداری برای مدیران لازم است تا تصمیم های مالی فعلی و آینده را در نظر بگیرد.
حسابداری مالی دقیق است و باید به کلیه اصول پذیرفته شده حسابداری (GAAP) پایبند باشد، اما حسابداری مدیریتی اغلب بیشتر از یک حدس یا برآورد است، زیرا اکثر مدیران زمان لازم برای ارقام دقیق را در صورت تصمیم گیری لازم ندارند.
هدف: از حسابداری مالی، تهیه اطلاعات از نظر مالی و نتایج عملیات و جریان وجه نقد می باشد در صورتی که هدف از حسابداری مدیریتی، تهیه اطلاعات مورد نیاز مدیریت برای برنامه ریزی، کنترل و تصمیم گیری می باشد.استفاده کنندگان: حسابداری مالی، درون سازمانی و استفاده کنندگان حسابداری مدیریتی برون سازمانی است.
استانداردهای حسابداری: در حسابداری مالی رعایت استانداردهای حسابداری الزامیست ولیکن در حسابداری مدیریتی رعایت استانداردهای حسابداری الزامی نیست.
نوع گزارش گیری: در حسابداری مالی محدود به صورتهای مالی اساسی است اما در حسابداری مدیریت بسته به نیاز مدیریتی است.
واحد اندازه گیری: در حسابداری مالی فقط پولی است اما واحد اندازه گیری حسابداری مدیریتی می تواند هر واحدی (وزن، حجم، سطح و …) باشد.
محتوای گزارش: در حسابداری مالی گذشته نما و واقعی، ولیکن در حسابداری مدیریتی آینده نگر و برآوردی می باشد.
مبنای ارزش یابی: در حسابداری مالی بهای تمام شده تاریخی ، در حسابداری مدیریتی تاکید بر قیمتهای جاری است.
تاکید بر خصوصیت کیفی اطلاعات: در حسابداری مالی قابل اتکا بوده ولیکن در حسابداری مدیریتی تاکید بر مبنای مربوط بودن است.
رعایت استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری: در حسابدار مالی بر اساس اصول و استانداردها عمل می کند ولیکن در حسابداری مدیریتی کاملا عکس این مورد است.
نوع گزارشات: در حسابداری مالی محدود به صورتهای مالی است، در حسابداری مدیریتی بسته به نیاز مدیریتی است و قواعد خاصی را دنبال نمی کند.
جامعیت: در حسابداری مالی فعالیت ها را به صورت یک مجموعه قرار می دهد، در حسابداری مدیریتی به هر فعالیت در چهار چوب کل فعالیت ها تاکید دارد.
فراهم کنندگان اطلاعات: در حسابداری مالی، حسابداران مستقل و مالی هستند در حسابداری مدیریتی مدیریت، حسابداران صنعتی و سایرین.
ارتباط با تخصص مدیریت مالی چیست؟ ها: حسابداری مالی با تخصص های دیگر ارتباطی ندارند، ولیکن حسابداری مدیریتی با رشته های دیگری همچون رشته های مالی، اقتصاد، تحقیق در عملیات، آمار و ریاضی ارتباط دارد.
نگاه کلی: درنگاه کلی حسابداری مالی بعنوان نتیجه نهایی است، ولیکن حسابداری مدیریتی بعنوان سیله ای برای نتیجه نهایی است.