تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی

وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد میشود که وضعیت کلی را به ما نشان میدهد.
نقش تحلیل تکنیکال در فارکس چیست؟
برای ورود به هر نوع بازار و شروع فعالیت در آن، باید با اصول اولیه بازار و البته پیدا کردن راه و روش فعالیت در آن آشنا بود. رمز موفقیت در بازارهای بورس و سرمایه، تنها داشتن سرمایه زیاد نیست، بلکه آشنایی با مفاهیم مختلف این بازارها و آموزش درست نحوه فعالیت در آن نیز ضروری است. در میان بازارهای مالی و سرمایه، بازار فارکس نامی است که کمی متفاوتتر از دیگر بازارهای فعال در ایران بهنظر میرسد. با توجه به روند کار فارکس، بسیاری از افراد برای فعالیت در آن احساس ترس دارند. اما واقعیت این جاست که با داشتن دانش کافی در مورد الگوهای موجود در بازارهای سرمایه، فرد میتواند در هر کدام از این بازارها اعم از بورس، فارکس، ارز دیجیتال و حتی بازارهای سنتی، بهراحتی فعالیت کند. در این مطلب به نقش تحلیل تکنیکال در بازار فارکس خواهیم پرداخت. پیش از آن لازم است که در مورد فارکس و تحلیل تکنیکال بیشتر بدانیم. با ما همراه باشید.
فارکس چیست؟
فارکس یک بازار جهانی است. بازاری که در آن ارزها یا واحدهای پولی کشورهای دنیا در برابر هم معامله میشوند. وقتی شما پا به کشور دیگری میگذارید باید پول خود را تبدیل به پول کشور مقصد کنید. این کار تقریبا شبیه به معاملات بازار فارکس است. این بازار که بیشتر در آمریکا، ژاپن و انگلیس رونق دارد، همانند بازار بورس، یک مکان ثابت برای تبادلات ندارد. در واقع مبادلات بازار فارکس، بهصورت شبانه روزی و از طریق کارگزاریها انجام میشود. بهدلیل نبودن یک نهاد متمرکز برای انجام فعالیتهای این بازار، سیستم اقتصادی هر کشور و بهخصوص بانک مرکزی، مسئول کنترل بازار فارکس است. به ارزهایی که در برابر هم مبادله میشوند، اصطلاحا «جفت ارز» میگویند. یعنی مثلا دلار آمریکا در برابر یورو که به این صورت نشان داده میشود: USD/EUR.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
گفتیم که برای فعالیت در بازار فارکس، همانند بازارهای بورس، ارز دیجیتال و سرمایه، باید با تحلیلهای مختلف آشنا بود. تحلیل بنیادی، به بررسی شرایط سیاسی و اقتصادی هر کشور میپردازد و بر اساس آن، تغییرات احتمالی در قیمت ارز آن کشور را تخمین میزند. تحلیل تکنیکال، اطلاعات مربوط به گذشته هر ارز، میزان مبادلات آن، تغییر قیمت در بازههای زمانی مختلف، میزان عرضه و تقاضا و دادههای مختلفی را که بر اساس آن قیمت هر ارز تغییر میکند، روی یک نمودار آورده و بر اساس آن، قیمت هر ارز و شرایط بازار را پیشبینی میکند. تحلیل بنیادی ارزش اصلی هر ارز را بررسی میکند و نگاهی کلی به شرایط اقتصادی و سیاسی کشورها دارد. در نقطه مقابل تحلیل تکنیکال، بر اساس دادههای موجود، قیمت را تخمین میزند و با ارزش اصلی ارز کاری ندارد. بسیاری از فعالان فارکس و بورس، ترجیح میدهند از هر دوی این تحلیلها در معاملات خود استفاده کنند.
تحلیل تکنیکال در بازار فارکس
تحلیل تکنیکال را میتوان یک تحلیل کوتاه مدت نیز در نظر گرفت. پس اگر فرد بهدنبال سرمایهگذاریای کوتاه مدت باشد، استفاده از تکنیکهای این تحلیل کارآمد است. در بازار فارکس که قیمتها با توجه به شرایط مختلف هر کشور، هر لحظه تغییر میکند. به همین دلیل دسترسی به نمودارهای آماری که بتواند یک تحلیل سریع در مورد شرایط آینده بازار ارائه کند، نکته مثبتی است. این جاست که اهمیت و ضرورت یادگیری و آشنایی با تحلیل تکنیکال در بازار فارکس خودش را نشان میدهد. بر اساس نمودارهای این تحلیل، میتوان دریافت که قیمت هر ارز تا کجا افزایش پیدا میکند. بهعلاوه باید احساسات افراد و روانشناسی شرایط هر جامعه را نیز در نظر گرفت و رفتارهای هیجانی آن جامعه را در شرایط مختلف بررسی کرد. توجه به این نکات، باعث موفقیت بیشتر در انجام معاملات خواهد شد. بسیاری از این هیجانات و رفتارهای افراد، مسبوق به سابقه است و تحلیلگران میتوانند آن را نیز در نمودارهای خود لحاظ کنند.
پایانبندی
استفاده از هر روشی برای فعالیت در بازار بورس و فارکس، بستگی به خود فرد و شرایط اقتصادی و البته شرایط جهان دارد. بعضی از افراد توان ارائه تحلیلهایی با چشماندازههای کلان را دارند و بعضی دیگر، تنها میتوانند تحلیلی لحظهای عرضه کنند. برای افراد گروه دوم، قطعا تحلیل تکنیکال یک روش منطقی و سودآور است. علاوه بر اینکه این تحلیل، قابلیت تعمیم به بازارهای مختلف سرمایه را نیز دارد و اگر فرد تبحر لازم را در این زمینه داشته باشد، علاوه بر فارکس، در سایر بازارهای بورس و سرمایه نیز میتواند موفق باشد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
فعالیت در بازار بورس و سهام بدون بررسی و زیر نظر گرفتن روند بازار و قیمتها امکانپذیر نیست. همه افرادی که سرمایه خود را به این بازار میآورند باید بتوانند از اطلاعات موجود استفاده کرده تا درباره آینده پیشبینی داشته باشند. یکی از روشهایی که به فعالان بازار بورس کمک میکند تا با بررسی اطلاعات، آینده را تخمین بزنند، استراتژی تحلیل تکنیکال است. تحلیل تکنیکال روشی است که براساس آمار و اطلاعات گذشته بازار مانند روند قیمتها و حجم معاملات، تاریخچه و سوابق سهام، عوامل روانشناسی و نمودارها میتواند برای آینده پیشبینیهایی را انجام داد. در ادامه به تعریف و توضیح بیشتر درباره این مدل میپردازیم.
تحلیل تکنیکال چگونه است؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی بهترین فرصتها است. در تحلیل تکنیکال بر مبنای آنچه که در نمودارهای قیمتی نشان داده میشود، میتوان تصمیمگیری کرد. این نوع تحلیل با نگاه به روند تغییرات قیمت داراییها، به معاملهگران کمک میکند تا بدانند یک سهم مشخص در بازههای زمانی خاص چه وضعیتی ممکن است داشته باشد. در این نوع تحلیل توجه به سابقه سهام مورد توجه قرار میگیرد. در تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمتی وضعیت مشخصی از وضعیت عرضه و تقاضای موجود در سهم نشان میدهند. قیمتها بر طبق یک روند صعودی یا نزولی حرکت میکنند؛ به این معنا که اگر سهمی در مسیر رشد باشد به مسیر خود ادامه میدهد. مگر اینکه عاملی خاص سبب تغییر روند آن باشد.
در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی همچون خطوط روند، اندیکاتورها ، امواج الیوت و . وجود دارد که در مقالات بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
کاربردهای تحلیل تکنیکال
به کمک تحلیل تکنیکال میتوان ارزیابی خوبی از روند بازار داشت و با توجه به حجم معاملات صورت گرفته در بازار نسبت به خرید یا فروش تصمیمگیری کرد. تحلیل تکنیکال این کمک را به معاملهگران میکند تا با ریسک کمتری در بازار سرمایه فعالیت داشته باشند. این تحلیل کمک میکند تا معاملهگران بدانند با بالا یا پایین رفتن حجم معاملات چه عملکردی باید داشته باشند. بر این مبنا تحلیلگران تکنیکال معتقدند حجم معاملات در روزهای مثبت سنگین و در روزهای منفی سبکتر است؛ سنگین بودن حجم معاملات به این معناست که تعداد خریداران نسبت به فروشندگان بیشتر است. تحلیلگران تکنیکال با بررسی نوسانات قیمتی سهام و همچنین حجم معاملات، در خصوص پیش خرید کردن یا پیش فروش کردن سهام تصمیمگیری میکنند. بر همین مبنا میتوانند بهترین زمان ورود و یا خروج به بازار را تشخیص دهند. البته بررسی وضعیت بازار با توجه به حجم معاملات در روزهای خاص بازار تواناییهای خاص خود را میطلبد. اگر یک تحلیلگر به درستی نتواند روند فعالیتهای بازار را ارزیابی کند، نمیتواند به موفقیت مورد نظر در بازار سرمایه دست یابد. تحلیل تکنیکال را میتوان بر روی هر دارایی مالی که تاریخچه قیمتی دارد استفاده کرد از جمله سهام، شاخصها، اوراق آتی، کالا، صندوقهای سرمایهگذاری، ارز، طلا و . .
اصول تحلیل تکنیکال
به کمک تحلیل تکنیکال میتوان وارد عمق بازار شده و روند فعالیتها در آن را بررسی و ارزیابی کرد. تحلیلگران تکنیکال سه اصل کلی را مورد توجه خود قرار میدهند:
- قیمت سهام: تحلیلگران تکنیکال معتقدند قیمت سهام بیانگر واقعیات زیادی در خصوص سهام است. در واقع قیمت یک سهم معیار خوبی برای تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی نگهداری، خرید یا فروش آن است. با مقایسه قیمت یک سهم نسبت به قیمت ذاتی آن، میتوان آینده سهم را پیشبینی کرد. تحلیل قیمت سهام میتواند مسیر یک تحلیلگر تکنیکال را به درستی مشخص کند، چرا که تغییرات قیمت، تابعی از میزان عرضه و تقاضا موجود در بازار است.
- سهام دوستدار روند خاص خود هستند: تحلیلگران تکنیکال معتقدند سهام دوستدار حرکت و روندهای خاص خود بوده و وقتی حرکت صعودی را آغاز میکنند به روند خود ادامه داده و ناگاه روند معکوس در پی نمیگیرند. یا اگر حرکت یک سهم در روند نزولی خود در جریان باشد، ناگهان حرکت معکوس و صعودی را آغاز نمیکند، بلکه به مرور زمان و تدریجی این تغییر روند را پی میگیرد. در واقع با توجه به روند حرکتی سهام میتوان تشخیص داد چه زمانی در حال رشد و چه زمانی در حال نزول هستند. این تعقیب روند حرکت، معیار خوبی برای حضور یا خروج از بازار را به دست تحلیلگران میدهد.
- تاریخ تکرار میشود: آنها که سالیان سال است در بازار فعالیت دارند به صورت نسبی میدانند بازار در چه زمانهایی صعودی و یا در چه زمانهای نزولی است. اصلی که در خصوص سهام نیز صدق کرده و با بررسی روند حرکتی یک سهم در بازههای زمانی قبل، میتوان از روند حرکتی آن در آینده اطلاع پیدا کرد. به عبارت دیگر میتوان گفت که با نگاه کرده به نمودارهای سهام، میتوان دریافت که گذشته در آینده تکرار میشود و از این اصل میتوان به عنوان تجربه برای حرکتهای بعدی استفاده کرد.
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی
همان طور که درمقاله « تحلیل بنیادی چیست؟ » توضیح دادیم، تحلیل بنیادی یکی از روشهای تحلیل روند بازار سهام و بورس است که براساس اطلاعات بنیادی شرکتها و سهام، بهترین استراتژی معاملات را به سهامداران نشان میدهد. در این روش، اطلاعاتی همچون وضعیت اقتصادی جهان و کشور، تغییرات قیمتی کالا و محصولات جهانی، نسبتهای مالی و وضعیت عملکرد شرکتها و بسیاری دیگر از عوامل اقتصادی برای تحلیل استفاده میشود. اما تحلیل تکنیکال روشی است که از سوابق قیمتها برای پیشبینی آینده قیمتها استفاده میشود.
بنابراین میتوان گفت که تحلیلگران بنیادی به موارد بسیار زیادی از جمله سود و زیان سالیان گذشته، درآمدها، داراییها و بدهیهای شرکت و ارزش ذاتی آن توجه میکنند. اما تحلیلگران تکنیکال تنها به نمودار قیمتی سهام توجه میکنند. در نتیجه زمانی که تحلیلگران تکنیکال برای پیشبینی قیمتها به کار میبرند بسیار کمتر از زمانی است تحلیلگران بنیادی برای تحلیل سهم اختصاص میدهند. در مقابل شاید نتایجی که تحلیل بنیادی به تحلیلگران میدهد قابلیت اتکایی بیشتری داشته و در طولانی مدت نتایج بهتری را میتوان از آن انتظار داشت.
کلام آخر
سرمایهگذاری در بازار بورس نیازمند داشتن اصول و قواعدی است که با کمک روشهای مختلف میتوان به آنها دست یافت. استفاده از تحلیل تکنیکال برای شناسایی بهتر سهام، زمان مناسب ورود یا خروج، میزان بهینه سرمایهگذاری و . یکی از راههای رسیدن به اصول سرمایهگذاری درست است. بنابراین میتوان گفت که آشنایی با تحلیل تکنیکال یکی از قدمهای مهم قبل از ورود به بازار سهام است.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن میتوانید به سری مقالات ابزارهای تحلیل تکنیکال و معرفی هر کدام از آن ابزارها مراجعه کنید.
تحلیل بنیادی شرکت، بهترین راه ورود به بازار سرمایه
از بین تمام بازارهای موجود برای سرمایهگذاری، بازار سهام یکی از جذابترین بازارها با بیشترین بازدهی ممکن است. شاید شما هم به این بازار جذب شدهاید و در آن فعالیت کنید. در این صورت بارها بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی تردید کردهاید. یا شاید مدتها است که به خریدوفروش سهام فکر میکنید، اما از این کار میترسید و نمیدانید چطور باید سهم انتخاب کنید. در خارج از ایران، برای مثال آمریکا، داشتن سبد سهام امری عادی و طبیعی است. اما فرهنگ سرمایهگذاری و به گردش درآوردن پساندازها در ایران آن طور که باید جا نیفتاده است.
توضیح خواهیم داد که حتی اگر قصد خریدوفروش سهام نداشته باشید، برای خرید کالا یا برای کار کردن در یک شرکت لازم است دستکم مقدمات تحلیل بنیادی را بدانید.
روشهایی سادهتر از تحلیل بنیادی
تعداد کمی از کسانی که در بازار سرمایه ایران فعالیت میکنند، از تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم استفاده میکنند. بعضی از مردم فقط از دیگران میپرسند که چه سهمی بخرند. بعضیها در بین کانالهای تلگرامی به دنبال «سهمهای برنده» میگردند. عدهای از تحلیلهای تکنیکال استفاده میکنند و امید دارند که قیمت به بهترین شکل تمام اطلاعات را در خود داشته باشد. هستند کسانی که دیرتر از دیگران جذب جوسازیهای بازار میشوند. یا کسانی که یک سهم را به طور تصادفی میخرند و سالها منتظر میمانند تا قیمت آن بالا برود.
روشی که بیشتر فعالان بازار از آن استفاده میکنند لزوما بهترین روش نیست. به خصوص وقتی مدام میشنویم که وضعیت بازار بد است و همیشه تعداد زیادی از فعالان بازار سرمایه در ضرر هستند.
چرا تحلیل بنیادی؟
آیا ممکن است به مهمانیای بروید که از زمان برگزاری، محل آن، تعداد مهمانها و از نوع پذیرایی خبر نداشته باشید؟ معمولا بعد از آن که به جایی دعوت میشوید، سوالهایی میپرسید. «کِی؟ کجا؟ تا ساعت چند؟ چه کسانی هستند؟ شام هم میدهند؟ آن روز سر کار هستم، ارزش مرخصی گرفتن دارد؟»
حتی وقتی میخواهید ماست بخرید، به برچسب اطلاعات روی آن و به قیمت توجه میکنید. شما میخواهید بدانید که ماستی که میخورید چقدر چربی یا قند دارد.
آدمهای عقلایی به طور طبیعی به تحلیلهای بنیادی تمایل دارند.
آدمهای عقلایی به طور طبیعی به تحلیلهای بنیادی تمایل دارند. برای خرید سهام هم تحلیل بنیادی رفتاری طبیعی است. باید بدانید چقدر طول میشد تا به سود مورد نظر برسید. مقدار بازدهی چقدر است؟ ریسک این سرمایهگذاری چقدر بالا است؟ بجای خرید این سهم چه کارهای دیگری میتوانید بکنید که سود بیشتری به دست بیاورید؟ پرسیدن این سوالها و گشتن به دنبال جواب، رفتاری طبیعی است. اما برای برتری تحلیل بنیادی در انتخاب سهم دلایل بیشتری هم وجود دارد.
1- واقعیتها در مقابل اوهام
یک روز مقالهای بسیار دقیق در مورد خطرات مصرف شکر منتشر میشود و تمام اعضای خانواده شما دیگر لب به شکر نمیزنند. آیا این رفتار شما تاثیری در بازار بزرگ شکر خواهد داشت؟ آیا برای شما پیش نیامده که همه دوستان و آشنایانتان به یک نامزد به خصوص رای بدهند، اما کس دیگری انتخابات را ببرد؟
مهم نیست در اطراف شما چه میگذرد، برای تصمیمگیری در مورد بازار باید درکی از تمام اتفاقها داشته باشید، نه رفتار اعضای فامیل یا همکارانتان. تحلیل بنیادی شما را در مقابل این اشتباهات مقاوم میکند.
2- به تمام اطلاعات دست پیدا کنید
فرض کنید میخواهید یک خودروی دست دوم بخرید. ماشینی که به طرز مشکوکی ارزان است به احتمال زیاد مشکلاتی اساسی دارد. شما از خرید آن منصرف میشوید. اما آیا ماشینی که گران است، حتما سالم و بیایراد خواهد بود؟
کار معقولتر آن است که ماشین را بررسی کنید. موتور و گیربکسش را ببینید. از وجود خدمات مناسب و قطعات یدکی مطمئن شوید. با چند کارشناس مشورت کنید و ماشین را با نمونههای مشابه مقایسه کنید.
این کار را میکنید چون باور دارید که قیمت میتواند باارزش ذاتی خودرو یکی نباشد. به همین دلیل است که تحلیل تکنیکال ساده اما ناکارآمد است. در تحلیل بنیادی با سهام همان کاری را میکنید که به طور طبیعی با یک خودروی دست دوم میکنید: سعی میکنید تمام اطلاعات را در اختیار داشته باشید.
3- بازار بورس تالار قمار نیست
هستند کسانی که به سهام به چشم بلیت بختآزمایی نگاه میکنند و دوست دارند «اسب برنده» را تشخیص دهند.
اما وقتی سهام میخرید، مالک بخشی از یک شرکت میشوید. در بیشتر تحلیلها، غیر از تحلیل بنیادی، شما نمیدانید چیزی که میخرید چیست، اما امید دارید این شیء نامشخص در آینده گران شود.
آیا حاضرید برای جعبه در بستهای که هیچ اطلاعاتی از داخل آن ندارید، پول زیادی بپردازید، فقط چون دیگران آن را خریدهاند؟
آیا این رفتار معقول است؟ آیا حاضرید برای جعبه در بستهای که هیچ اطلاعاتی از داخل آن ندارید، پول زیادی بپردازید، فقط چون دیگران آن را خریدهاند؟ اگر داخل جعبه خالی باشد چه؟ بعد از آن که اولین نفر در جعبه را باز کرد و همهچیز افشا شد میخواهید چه کار کنید؟ آیا دوست ندارید قبل از خرید درون جعبه را ببینید؟
4- بجای گوش دادن به توضیحات دانشآموزها، به کارنامهشان نگاه کنید
بچهها بلدند چطور نمرههای پایینشان را توجیه کنند. حتی تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی اگر هیچ راهی پیدا نکنند، قول میدهند که در پایان سال همهچیز خوب خواهد شد.
دانشجویی سه ترم پیاپی مشروط شده، دو شغل دارد، بیست میلیون تومان بدهکار است و این ترم به دلیل انتخاب واحد بد، درسهایش بسیار سخت است. او به شما قول میدهد که این ترم معدلش بالای 19 شود. چقدر میتوانید روی قول او حساب کنید؟
شرکتها هم معمولا در مورد وضعیت خود اغراق میکنند. اما کسی که از عملکرد و امکانات آنها خبر دارد، فریب این اغراقها را نخواهد خورد.
5- قبل از دیگران نشانهها را ببینید
در خوشبینانهترین حالت با تحلیل تکنیکال، با استفاده از اخبار دهانبهدهان یا با اطلاع پیدا کردن از موجهای ساختگی بتوانید وضعیت کنونی یک سهم را تشخیص بدهید. وقتی میدانید یک سهم بیاندازه خوب است اما به دلایلی نمیتوانید سهم مورد نظرتان را بخرید، آرزو میکنید که ایکاش چند روز قبل از شرایط امروز خبر داشتید.
این وضعیت در مورد فروختن سهم خطرناکتر است. یعنی وقتی میفهمید که باید سهمی را بفروشید، اما نمیتوانید. قیمت مدام پایینتر میآید و کاری هم از دست شما بر نمیآید.
هیچ شرکتی نمیگوید که «ما در حال ورشکستگی هستیم.» تحلیل بنیادی نیز به زمان دقیق خرید یا فروش سهم منتهی نمیشود. با این وجود میتوانید قبل از دیگران نشانههای تغییر را ببینید و در آرامش تصمیم بگیرید. حتی ممکن است متوجه شوید که وقتی دیگران فکر میکنند باید سهم را فروخت، زمان مناسبی برای خرید است.
تحلیل بنیادی به درد چه کسانی میخورد؟
گفتیم که برای خرید یک سهم، بهترین روش تحلیل بنیادی است. اما در حالتهای دیگر هم به تحلیل بنیادی نیاز خواهید داشت. ممکن است بخواهید که صندوق با درآمد ثابت بخرید، آیا مطمئن هستید که این صندوق میتواند پول شما را بدهد؟
ممکن است بخواهید در یک شرکت کار کنید. این هم نوعی سرمایهگذاری است. آیا شرکت میتواند به طور منظم حقوق شما را پرداخت کند؟ آیا امیدی به رشد حقوق خود دارید؟ آیا یک حقوق مطمئن و رشدکننده، بهتر از حقوق بیشتر اما نامطمئنتر نیست؟
حتی وقتی میخواهید خرید کنید، تحلیل بنیادی برای شما فایده دارد. آیا میخواهید خودرویی بخرید که در آیندهای نه چندان دور هیچ خدمات و قطعاتی برایش یافت نخواهد شد؟
تحلیل بنیادی فقط برای خرید سهم یک شرکت نیست. در رقابت، شراکت یا همکاری با شرکتها هم میتوانید از تحلیل بنیادی استفاده کنید.
برای تحلیل بنیادی به بررسی چه عواملی میپردازیم؟
بسیاری از مردم فکر میکنند که تنها با نگاه کردن به قیمتهای گذشته یک سهم میشود آینده آن را پیشبینی کرد. آنها گذشته شرکت را بررسی میکنند و سهامش را میخرند. بعد که ضرر کردند میگویند تحلیل بنیادی به درد بازار ایران نمیخورد. برای یک تحلیل درست باید به پنج سوال پاسخ داد.
اول: عملکرد مالی شرکت
این مورد به توضیح زیاد نیاز ندارد. باید بدانیم که یک شرکت تا به امروز چه عملکرد مالیای داشته است و در مورد تاریخچه آن اطلاعات کسب کنیم. نکته مهم این است که با تکیه بر گذشته سهم، نمیشود با قطعیت آینده آن را پیشگویی کرد.
در سال 92 اوضاع سهام سیمان، به خاطر حمایت دولتی از ساختوساز بسیار عالی بود. از سال 1389 به مدت چهار سال تمام بازار سیمان رشد کرده بود و صادرات به عراق هم رشد داشت. تاریخ به طور کامل به نفع سیمان بود. اما بعد چه اتفاقی افتاد؟ آیا اطلاعات قیمت میتوانست وضعیت جدید بازار را پیشبینی کند؟
دوم: منابع شرکت
فقط با عملکرد مالی نمیشود آینده یک سهم را پیشبینی کرد. وقتی فهمیدیم آنها تا به امروز چه کار کردهاند، باید بدانیم که از این به بعد چه کارهایی میتوانند بکنند.
وقتی فهمیدیم آنها تا به امروز چه کار کردهاند، باید بدانیم که از این به بعد چه کارهایی میتوانند بکنند.
ممکن است سهمی با گذشته بد و قیمت پایین، آیندهای روشن داشته باشد، یا برعکس، یک سهم به ظاهر خوب، خطرناکترین دام برای سرمایهگذاری باشد.
سوم: مدیریت شرکت
وقتی سهم یک شرکت را میخرید، پولتان را به مدیران آن شرکت میسپارید. باید بدانید که این پول را به چه کسی میدهید. اگر یک مدیر خوب از یک شرکت خوب به یک شرکت متوسط منتقل شود، وضعیت هر دو شرکت تغییر خواهد کرد.
عملکرد مدیران شرکت و تغییر در ساختار مدیریتی نقش مهمی در آینده شرکت دارد. موضوعی که در بیشتر تحلیلهای ایران نادیده گرفته میشود.
شاید مثال فوتبال مثال خوبی باشد. منچستر یونایتد با تاریخچهای درخشان و امکانات کافی، بعد از رفتن سر الکس فرگوسن دیگر همان تیم سابق نبود.
چهارم: پیرامون شرکت
شرکتها سیستمهایی باز هستند. افراد به آنها وارد میشوند و از آن بیرون میآیند. رفتار رقیبها، شریکها و تامینکنندههای مواد اولیه بر آینده آنها تاثیر دارد. معمولا جایگاه یک شرکت در صنعت و در تمام بازار مورد بررسی قرار میگیرد. اما آیا میتوانید ادعا کنید که ارزش سهم یک شرکت به شرکتهای دیگر (و نه با تمامی صنعت) ارتباطی ندارد؟
شرایط کشور، شرایط کشورهای همسایه و شرایط بینالملل هم بر یک صنعت تاثیر دارد. درست همانطور که تقاضای عراق برای سیمان توانسته بود ارزش شرکتهای سیمانی را زیاد کند.
و پنجم: خوبها چقدر خوب هستند؟
چه میشود اگر در بهترین شرایط بازار، سهم بهترین شرکت دنیا را که بهترین عملکرد ممکن را دارد، امکاناتش خوب است و مدیرانش عالی هستند، با قیمتی بیاندازه گران بخرید؟
چه میشود اگر در بهترین شرایط بازار، سهم بهترین شرکت دنیا را که بهترین عملکرد ممکن را دارد، امکاناتش خوب است و مدیرانش عالی هستند، با قیمتی بیاندازه گران بخرید؟
حتی در شرایط رونق ساختوساز و وقتی که همه به صنعت کاشی و سرامیک علاقه داشتند، میشد در بازار ضرر کرد. تنها شناختن یک سهم خوب کافی نیست. باید بدانیم این سهم خوب، چقدر خوب است؟
سخن آخر
بعضیها به مغازه میروند و در لحظه هر چیزی که دلشان میخواهد میخرند. بعضیها از دیگران میپرسند چه چیزی بخرند. بعضیها همان چیزی را میخرند که همه میخرند و بعضیها فقط چیزهایی را میخرند که هیچکس نمیخرد. بعضیها بیدلیل از خریدهای خود تعریف میکنند که خود را معقول نشان بدهند و بعضی دیگر مدام گله و شکایت میکنند. بدترین قسمت ماجرا این است که رفتار تمام این آدمهای غیرعقلایی بر تصمیمهای شما تاثیر میگذارد.
اما هستند آدمهایی که در مورد خریدهای خود به اندازه کافی تحقیق میکنند، تمام گزینهها را بررسی میکنند و بهترین چیزها را با بهترین قیمت میخرند. این آدمها از تمام تمجیدها و تردیدها خبر دارند، اما خوب بلدند اخبار را از شایعات جدا کنند. لازم است یکبار دیگر تکرار کنیم که خریدوفروش سهام شبیه قمار نیست. بلکه این کار به معنای خرید بخشی از یک شرکت است. شرکتی که باید به خوبی آن را بشناسیم. مهم نیست چقدر پول داریم. ما سرمایهگذارانی هستیم که به رشد اقتصاد کمک میکنیم، نه قماربازانی که بخواهیم نتیجه بازی را دستکاری کنیم یا با زرنگی دست دیگران را بخوانیم.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
به طور معمول راههای متفاوتی به منظور سرمایهگذاری وجود دارد که در اصطلاح شامل بازارهای متفاوتی هستند که به آنها بازارهای سرمایهگذاری موازی نیز گفته میشود. در همین راستا بازار سرمایه به عنوان یکی از پرسودترین بازارهای سرمایهگذاری شناخته شده است و در دهههای اخیر افراد زیادی سرمایه خود را به منظور کسب سود در این بازار تزریق کردهاند. یکی از شروط مهم و پایهای در بازار بورس داشتن مهارت کافی و لازم در این حوزه است که افراد با کسب این مهارتها قادرند به بهترین شکل ممکن سرمایه خود را چند برابر کنند. البته در کنار مهارتهای موردنیاز آشنایی با بازار و اخبار مهم و در ارتباط بودن با اشخاص حرفهای و فعالین بازار نیز جزو ارکان این نوع از سرمایهگذاری نیز محسوب میشود. از قدیم از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال بهعنوان دو بازوی قدرتمند تحلیل سهام و بارز بورس یاد میشده که در زمان حال نیز همین تعریف صادق است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که از اسم تکنیکال مشخص است، تحلیل تکنیکال با استفاده از دادههای نظیر نمودار، قیمت و حجم معاملات و ابزارهای مختلف به ارزیابی و تحلیل سهام و روند آن در روزهای آینده میپردازد. در اصل از تحلیل تکنیکال به عنوان یک نوع استراتژی معاملاتی به منظور ارزیابی سهم موردنظر و شناسایی فرصتهای خوب برای ورود و خروج به سهم یاد میشود. شما از تحلیل تکنیکال میتوانید بر روی تمام اوراق بهادری که دارای تاریخچه هستند و سوابق نوسانات و امور سرمایهگذاری آن قابلدسترس باشد استفاده نمایید. از تحلیل تکنیکال در اوراق سهم، بازار آتی و سایر اوراق استفاده میشود اما در نظر داشته باشید که عمده استفاده از این روش بیشتر در تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس کاربرد دارد.
میتوان حدس زد که از زمان گذشته فرآیند تحلیل تکنیکال دستخوش تغییرات فراوانی بوده و اظهار نظرات بسیاری در این تکنیک پیادهسازی شده و در نهایت قالب اصلی آن در اختیار عموم گذاشته شد. تحلیلگران معمولاً از الگوهای متفاوتی در این پروسه از تحلیل سهام استفاده میکنند و به نتیجه دلخواه خود دست مییابند. در ادامه قصد داریم شما را با این الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تاریخچه تحلیل تکنیکال برمیگردد به شخصی به نام چارلز داو که او به عنوان متخصص امور مالی در گذشته از جایگاه بالایی بهرهمند بود و جالب این است که از او بهعنوان روزنامهنگار و کارآفرین یاد میشده. آقای داو بنیانگذار نشریه معروف والاستریت ژورنال نیز بوده و همچنین درگذر زمان شاخص صنعتی داو جونز نیز توسط وی تأسیس شد. چارلز داو به دنبال موفقیتهای پیدرپی در صنعت سرمایهگذاری، جزو اولین اشخاصی بود که قدم به عرصه تحلیل تکنیکال نهاد او با تشخیص و تعیین قیمت متوسط روزانه و هفتگی و ماهانه و نظم و ترتیب دادن به برخی الگوها به جریانات بازار پرداخت. بعدها با حضور اشخاص برجسته در بازار سرمایه و ارائه نظرات علمی و دقیق، تحلیل تکنیکال به عنوان پایه و اساس شناخت سهم و روند آن در آینده مشخص شد.
چگونه تحلیل تکنیکال کنیم
معمولاً در این حوزه تحلیلگر تکنیکال با تمام حواس و دانستههای خود در تلاش است که روند حرکت سهم در آینده و تغییرات قیمتی سهم را پیشبینی کند. در کنار دادههای مختلف به منظور تحلیل، تحلیلگر میتواند از دو عامل قیمت و حجم معاملات سهم موردنظر ارزیابی خود را پیش ببرد. معمولاً برای انجام فرآیند تحلیل تکنیکال میتوان از نظریهها و الگوهای بیشماری استفاده کرد تا به نتیجه دلخواه رسید اما هر تحلیلگری با توجه به پشتوانه علمی و تجربیات خود در حوزه بازار بورس از این علم مهم در ارزیابیهای خود استفاده میکند. جالب است بدانید که از بین تمامی ابزارهای موجود و معرفیشده در حوزه تحلیل تکنیکال، برخی از آنها بر روند کنونی و در حال حاضر سهم تمرکز دارند و برخی از آنها مختص پیشبینی روند آینده سهم هستند.
بررسی فرضیات مهم در تحلیل تکنیکال
در قسمتهای قبلی مقاله با چارلز داو آشنا شدید در این قسمت یک نقل قولی از داو وجود دارد که بیان داشت، مهمترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را مشخص میکند. در صورت آشنایی با بازار بورس و شناخت فنهای تحلیل تکنیکال متوجه خواهید شد که این نوع از تحلیل بیشتر بر تحلیل آماری نوسانات قیمت سهم تکیه دارد و در تلاش است که با بررسی الگوهای گذشته و روندهایی که طی کرده و وضعیت کنونی سهم، به پیشبینی قیمتی سهم بپردازد. شما به عنوان یک معاملهگر باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که امکان دارد معادلات در نظر گرفته شده شما با انتشار یک خبر یا تزریق هیجانات در بازار جور درنیاید و روند سهم برخلاف پیشبینی شما حرکت کند.
نظریه بعدی در مورد تحلیل تکنیکال که توسط داو مطرح شد به این شکل است که نوسانات قیمتی بازار به صورت تصادفی نبوده و الگوها و روند آن در طی زمان تکرار خواهد شد. بر اساس این نظریه متوجه میشوید که این روندها ممکن است در بازه زمانی کوتاهمدت و یا بلندمدت خود را نشان دهند و در همین راستا شما با مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال قادر هستید که در این بازههای زمانی از سرمایه خود در بازار بورس سود کسب کنید. در حال حاضر تحلیل تکنیکال مهم شناخته میشود که در ادامه به تشریح آنها میپردازیم.
- قیمت همهچیز را مشخص میکند: در دنیای تحلیل تکنیکال طبیعتاً عدهای هم منتقد وجود خواهند داشت که بر اساس اظهارنظر آنها این موضوع که تنها در نظر گرفتن نوسانات قیمتی یک سهم برای پیشبینی روند آن سهم کافی است را قبول ندارند. اصل تحلیل تکنیکال بر این معتقد است که همه موارد از جمله فرآیند اصول بنیادی نیز در قیمت یک سهم مشخص بوده، در ادامه تنها چیزی که بسیار مهم واقع میشود تحرکات قیمتی سهم است که با استفاده از آن میتوان میزان عرضه و تقاضای بازار را سنجید.
- قیمت در روند نمودار حرکت میکند: تحلیلگران تکنیکالی بر این اصل معتقد هستند که قیمتها در روندهای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حال حرکتاند و روال گذشته را تکرار میکنند.
- گذشته تمایل به تکرار دارد: معمولاً با فعالیت در بازار بورس و بررسی اجمالی نمودارهای سهمهای متفاوت متوجه خواهید شد که روند قیمت از گذشته تاکنون تکرار میشود. در اصل مواردی نظیر برخورد احساسی و تزریق هیجانات منفی و مثبت در بازار بورس منجر به ایجاد این تکرار میشوند.
معرفی سطوح مختلف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال سطوح مختلفی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
سطح اول: بررسی انواع نمودارها
نمودار یک جدول است که بر روی آن خطوط گرافیکیای درج میشوند تا بتوان تاریخچهی قیمتها را مشاهده کرد، نمودارها پایه و اساس تحلیل را شکل میدهند که قبل از هرچیزی لازم است ابتدا به آنها توجه شود.
در تحلیل تکنیکال 3 نوع نمودار معروف وجود دارند که در ادامه برای هرکدام مثالهایی خواهیم آورد:
1. خطی
نمودار خطی، یک خط زیگزاگی است که نقاط بسته شدن معاملات سهام شرکت را در بازهی زمانی نشان میدهد.
وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد میشود که وضعیت کلی را به ما نشان میدهد.
2. میلهای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازهی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میلهها قیمت معاملات در آن بازهی زمانی را نشان میدهند که تا سقف و کف آن چه بوده.
3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میلهای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما میدهد.
هر شمع به معنای یک بازهی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم میشوند، بیانگر صعود یا نزول قیمتها است. اندازهی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان میدهد که هر شکلی یک معنی بهخصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفادهترین نوع نمودار شمعی است که میان معاملهگران و تحلیلگران بورس، از جایگاه ویژهای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان میکند.
سطح دوم: حمایت و مقاومت
این سطح یکی از با ارزشترین سطوحی است که بعد از شناخت نمودارها، لازم است آن را فرا بگیرید، حمایت به معنای نزول قیمت بوده و مقاومت به معنای صعود قیمت است که حال جمع بندیشان نیز یک روند حمایتی یا مقاومتی را بیان میکند.
در تصویر فوق، کلیت نمودار مقاومتی است اما سطوح حمایتی نیز در آن دیده میشوند که پیشبینی این سطوح اجمالاً به همین درس مربوط است و اساس کلی آن در این سطح بررسی میشوند تا شخص بتواند اصول اولیه پیشبینی را بیاموزد.
سطح سوم: خطوط روند و رسم کانال
رسم خطوط روند باعث ایجاد کانالهایی میشوند که میتوان با استفاده از آنها بازار را بهتر روانشناسی کرد.
هر نمودار میتواند در برگیرندهی سه نوع کانال باشد:
یک نوع؛ صعودیِ آبی «رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانالها با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم میشوند و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه داده میشوند.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
در حقیقت چیزی که این کانالها به معاملهگران میگویند: بیان الگوهای تکرار شونده مثل «امواج الیوت» هستند که درکشان را تسهیل بخشیده و پیشبینی روند یک نمودار را ساده میکنند.
سطح چهارم: علوم فیبوناچی
بحثی که برای استفادهی حرفهای از دانستههای مربوط به نمودارها لازم است، آموزش اندیکاتور فیبوناچی میباشد.
شما بعد از شناخت کلی نمودارها، سطوح نموداری و کانالها، لازم است اصول و نسبتهایی که برای تحلیل لازم هستند را بیاموزید که متعارفاً سرفصلهای آن به فیبوناچی باز میگردد.
فیبوناچی، سطوحی هستند که برای شناخت فرصتهای ورود و خروج از سهام را نشان میدهند که به نسبتهای ریاضی مربوط میشود.
سطح پنجم: خواندن شاخصها
«شاخص» در حقیقت به معنای رقمی است که در یک بازهی زمانی به عنوان سود یا ضرر میانگین چند مشترک تعیین میشود. این مساله در بورس نیز همین معنی را میدهد.
بهطور کلی در بازار بورس ایران تعدادی زیادی شاخص اصلی و فرعی مختلف داریم که هر کدام طبق دستهبندی خود وضعیت مجموعهای از شرکتها را نشان میدهند. این سطح به بررسی این شاخصها و شناختشان میپردازد.
سطح ششم: مرور تخصصی یا استفاده پیشرفته
همانطور که میدانید، هر علمی یا دانشی در سطوح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته تدریس میشود و یادگیری هر علم به همین شکل صورت میپذیرد. یعنی؛ نکات پیشرفته را لازم است بعد از طی کرن سطوح نامبرده انجام داد، اما چرا؟
اگر به کارکرد یادگیری انسان نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که مغز، ابتدا موارد ساده را از میان اطلاعات بررسی کرده، ذخیره میکند و سپس به سراغ موارد پیشرفته میرود. اگر در سطوح آموزشیِ تحلیلِ تکنیکال، در هر سطح به موضوعات پیشرفته یا پیچیده نیز پرداخته شود، مغز در یادگیری آن اطلاعات و طبقهبندی آنها دچار اشکال شده و همان موضوعات پایه را نیز فراموش میکند.
به همین سبب سطوح پیشرفته اغلب برای انتهای هر آموزش استفاده میشوند تا شخص بتواند ساختار یافتهتر آن علم را آموخته و استفاده موثرتری از آن داشته باشد.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟
همانطور که در قسمتهای ابتدایی به این اصل اشاره کردیم، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از بهترین و پرکاربردترین روشهای معاملاتی در بازار بورس هستند. از هر کدام از این روشها به منظور تحلیل، بررسی دادهها، ارزیابی موقعیت فعلی و پیشبینی قیمتی آینده سهم استفاده میشود که همانند عرصههای مختلف در حوزه مالی و سرمایهگذاری دارای حامیان و منتقدان خاص خود است.
در تحلیل بنیادی به طور معمول به ارزش ذاتی سهم پرداخته شده و مورد ارزیابی قرار میگیرد. این ارزیابی از دادههای اقتصادی، صنایع و شرایط مالی شرکتها و … استفاده میکند تا به تحلیل بنیادی سهم بپردازد. تحلیل تکنیکال از این جهت با تحلیل بنیادی متفاوت است که عامل قیمت و حجم سهم موردنظر، بهعنوان تنها ورودیهای ارزیابی یا تحلیل به شمار میآیند. در تحلیل تکنیکال به ارزش ذاتی سهم پرداخته نمیشود اما در عوض از نمودار سهام استفاده میشود که با تعیین الگوهای آن، رفتار سهم را در آینده نمایش داده شود.
سخن آخر
با توجه به مطالب ارائه شده در مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال به تنهایی پتانسیل بسیار بالایی برای ارزیابی بازار و روند قیمتی سهم داشته و میتوان با تکیه بر آن تصمیمگیریهای معقولتری بهمنظور سرمایهگذاری در این بازار اتخاذ کرد. یکی از مزیتهای تحلیل تکنیکال وجود الگوها و ابزارهای متنوع در آن است که هر فردی با تکیه بر دانش و تخصص خود در آن حوزه یا الگوی به خصوص قادر به انجام ارزیابی یا تحلیل سهمها خواهد بود. پیشنهاد میکنیم به منظور شروع سرمایهگذاری موفق در بازار بورس و کسب سود عالی از فنهای تحلیل تکنیکال بهرهمند شوید.
رفتارشناسی بازار سرمایه تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی با تمرکز بر تحلیل تکنیکال
از آنجا که در چند سال اخیر استفاده از تحلیل تکنیکال رایج شده است، آسیب شناسی آن ضروری به نظر می رسد، بر همین اساس طی نشستی در شرکت سرمایه گذاری بانک کشاورزی آسیب شناسی تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار گرفت.
هدف اصلی از فعالیت در بازار سرمایه کسب سود است و این امر به تحلیل های دقیق نیاز دارد. مهمترین فاکتور مطالعه رفتار در بازار سرمایه و ارائه تحلیل، بررسی شرایط عرضه و تقاضا است و چون این چرخه در حوزه علوم انسانی قرار دارد به موضوعی پیچیده تبدیل شده و مطالعه آن نیازمند ابزار های تحلیل کارآمد است. عموما چهار نوع تحلیل اصلی در بازار سرمایه به کار می رود که شامل تحلیل بنیادی، تکنیکال، مالی و تحلیل اطلاعات است. از آنجا که در چند سال اخیر استفاده از تحلیل تکنیکال رایج شده، آسیب شناسی آن ضروری به نظر می رسد. بر همین اساس طی نشستی در شرکت سرمایه گذاری بانک کشاورزی آسیب شناسی تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار گرفت .
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه (سنا)، عصر سه شنبه نشستی با حضور کامیار فراهانی فرد، فعال بازار سرمایه و دکتر بهروز خدارحمی، دبیر کل نهاد های مالی و سرمایه گذاری، با موضوع "رفتارشناسی بازار سرمایه با تمرکز بر تحلیل تکنیکال" در شرکت سرمایه گذاری بانک کشاورزی برگزار شد .
بهروز خدارحمی در ابتدای این نشست به نقد تحلیل تکنیکال پرداخت و عنوان کرد: تحلیل تکنیکال به عنوان یک متدولوژی، از تحلیل تاریخچه قیمت های بازار سرمایه برای پیش بینی قیمت های آتی بهره می برد .
وی ادامه داد: این ابزار تحلیلی از سه پیش فرض تشکیل شده است. 1- قیمت همه چیز را در خود دارد، 2- بازار از یک روند ثابت پیروی می کند و 3- در تحلیل تکنیکال به ثبات رفتار فعالین بازار سرمایه و قابل پیش بینی بودن آن تاکید شده است .
دبیر کل نهاد های مالی و سرمایه گذاری با بیان اینکه تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی قرار دارد اظهار کرد: باید به تفاوت های این دو ابزار تحلیلی توجه داشت. تحلیل تکنیکال یک ابزار تحلیلی مستقل است و نباید آن را به عنوان زیر شاخه های تحلیل کمی به حساب آورد .
وی یکی از آفت های تحلیل تکنیکال را دور شدن بازار سرمایه از فرآیند سرمایه گذاری های طولانی مدت دانست و در نقد این ابزار تحلیلی بیان داشت: علی رغم آنکه در اصول اولیه تحلیل تکنیکال، به کارآیی آن در شرایط خاصی از بازار سرمایه اشاره شده، اما از این ابزار تحلیلی در همه شرایط استفاده می شود .
وی افزود: در ایران 22 روز کاری وجود دارد و همچنین زمان فعالیت روزانه بازار سرمایه 4 ساعت است، در حالی که این ابزار متناسب با 25 روز کاری و بر اساس تقویم میلادی و همچنین فعالیت روزانه بازار های سرمایه بیش از 4 ساعت طراحی شده است .
دبیرکل نهاد های مالی و سرمایه گذاری با اشاره به فن پیش بینی بیان داشت: در پیش بینی، ده ها حالت بیان می شود و این امکان وجود دارد که یکی از این حالت ها درست باشد. تحلیل تکنیکال نیز از همین قاعده پیروی می کند، ده ها حالت متصور می شود که ممکن است یکی از آنها درست باشد .
بهروز خدارحمی افزود: همچنین بعضا نمودارهای تحلیلی این ابزار، برای مطالعه بازار ارز و طلا طراحی شده و به هیچ عنوان برای تحلیل بازار سرمایه قابل استفاده نیست و منابع آموزشی آن به هنگام نشده است .
وی با بیان اینکه افراد، تحلیل تکنیکال را معادل مدیریت بازار سرمایه می دانند، گفت: این یک تفکر رایج و اشتباه است. این فرآیند عامل بر هم زدن نظم بازار سرمایه است و همچنین به سرمایه گذاری های کوتاه مدت منجر خواهد شد .
دبیر کل نهاد های مالی و سرمایه گذاری یکی دیگر از اشکلات وارد شده به تحلیل تکنیکال را ذهنی بودن آن دانست و گفت: نمودارها بر اساس تصورات ذهنی افراد و منطق فردی تحلیل می شوند و از یک روند طراحی شده پیروی نمی کنند .
در ادامه این نشست کامیار فراهانی فعال بازار سرمایه، به بیان دیدگاه های خود پرداخت. وی ضمن قبول نقد های بیان شده عنوان کرد: برخی از نقد های عنوان شده درست است اما تحلیل تکنیکال عامل برهم زدن نظم بازار سرمایه نیست .
این فعال بازار سرمایه ادامه داد: دلیل فاصله گرفتن بازار سرمایه از سرمایه گذاری های طولانی مدت، تحلیل تکنیکال نیست. از سال 84 تا کنون بازار سرمایه بیست برابر رشد کرده است، چارتیست ها و افراد عادی هم بیست برابر رشد کرده اند اما شرکت های بزرگ سرمایه گذاری متناسب با این افزایش ظرفیت بازار سرمایه رشد نکرده اند، خارج شدن نقدینگی شرکت های بزرگ از بازار سرمایه عامل بر هم زدن نظم بازار است .
وی افزود: در گذشته فعالیت شرکت های بزرگ سرمایه گذاری بازدهی بازار سرمایه را متعادل می کرد و انتظار سرمایه گذاران رشدی معادل 25 درصد بود در حالی که امروز انتظار بازدهی به 50 درصد رسیده و ریسک پذیری نیز متناسب با آن افزایش پیداکرده و این عامل اصلی دور شدن بازار سرمایه از سرمایه گذاری های طولانی مدت است .
این فعال بازار سرمایه ضمن بیان این نکته که منابع تحلیل بنیادی نیز مانند تحلیل تکنیکال بروز نشده و داده های مورد نیاز برای تحلیل بنیادی نیز در دسترس نیست، خاطر نشان کرد: در صورتی که تحلیل تکنیکال فاقد کارآیی بود توسعه پیدا نمی کرد .
وی در پایان بیان کرد: تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال یا هر تحلیل دیگری صرفا یک ابزار است. این ابزارها برای شناسایی سود طراحی شده اند و هر یک از این ابزار ها که بتواند به افزایش بازدهی منجر شود باید مورد استفاده قرار بگیرد. تفاوتی در ابزار های تحلیلی نیست، به بیان دیگر در واقع تحلیل بنیادی نیز مشمول نقد هایی است که متوجه تحلیل تکنیکال است .