درباره اندیکاتور میانگین متحرک

تحلیل تکنیکال چیست؟
بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روند بازار در آینده استفاده میکنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیکهای آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه میشوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن میخوانید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده میشود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.
تحلیل تکنیکال روی دادههای تاریخی قیمت یا پرایساکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده میشود. بسیاری از معاملهگران برای شناسایی روندها و فرصتهای مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند.
ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمیگردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیتهای چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامهنگار حوزه اقتصادی و مؤسس والاستریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در داراییها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیتهای او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.
در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دستنویسها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گستردهتر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمتهای قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمیدهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل میشوند.
در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی میکنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص دربارهی ترس و طمع).
نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیشبینی آن قابل اطمینانتر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آنها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنالهای غلط در آن کمتر ایجاد میشود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آنها دارد.
شاخصها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال
معامله گران به منظور بررسی موشکافانهی قیمتها و در نهایت یافتن فرصتهای مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده میکنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخصهای تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانهای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا میکنند. از آنجایی که این شاخصها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معاملهگران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده میکنند.
سرفصلهای این آموزش
میانگین متحرک ساده (SMA)
معمولا معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمتها به کار میبرند.
در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروفترین اندیکاتورهای مورد استفادهی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمتهای پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه میکند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.
خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.
نحوهی استفاده SMA:
به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر میتواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش میدهد، اما بازار طبق پیشبینی شما پیش نمی رود. راهحل چیست؟
شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمتهای بسته شدهی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمتهای قدیمیتر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرکنمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمتهای اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمیگیرند.
خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.
به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریعتر به تغییر قیمت واکنش نشان میدهد. از طرفی میدانیم، هر چه شما سریعتر روند بازار را تشخیص بدهید، میتوانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.
میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاهمدت معامله میکنند گزینهی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده میکنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعهای از اسیلاتورها شناخته میشوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و خروجی آنها در محدودههایی از پیش تعیین شده قرار میگیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.
در این تصویر RSI در محدودهی ۶۰ قرار دارد.
نحوهی استفاده از RSI:
- RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید میدانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
- RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند داراییهایشان را میفروشند.
شاخص Stochastic RSI
علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه میشود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه میشود.
در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار میرود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.
نحوهی استفاده Stoch RSI:
استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخصهای اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.
- اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
- اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
- از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را میتوان انتظار داشت.
باند بولینجر (Bollinger Bands)
شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معاملهگران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیشبینی وضعیت احتمالی بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) و همچنین اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:
- زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
- زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.
همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.
باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:
- باند بالایی
- خط میانی
- باند پایینی
خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمولهای این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوهی استفاده از این شاخص را به شما آموزش میدهیم.
نحوهی استفاده BB:
به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.
- اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
- اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.
به بیانی سادهتر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده میشود.
شاخص مکدی (MACD)
مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده میشود.
تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمیدهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.
به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده میشود.
- خط اول میانگین متحرک سریعتر را نشان میدهد. (خط آبی)
- خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان میدهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
- خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش میدهد. (هیستوگرام-سفید)
تریدرها از این خطوط، سیگنالهای خرید یا فروش را دریافت میکنند. چطور؟
نحوهی استفاده MACD:
زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع میکند، و به بالا یا پایین آن حرکت میکند، سیگنال خرید یا فروش استخراج میشود.
- سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
- سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.
اما این سیگنالها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر میکند.
خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنالها:
- اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قویتر است.
- اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قویتر است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که مکدی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.
سیگنالهای معاملاتی
به طور کلی اندیکاتورها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معاملهگر میدهد، اما از آنها میتوان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنالها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.
همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنالهای معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق درباره اندیکاتور میانگین متحرک نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنالهای غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگرانکننده است؛ چون در این بازار، داراییها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه میکنند.
نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال
گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحثبرانگیز و غیرقابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر میکنند، وقایع رخ میدهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران به انواع یکسانی از شاخصها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخصها افزایش مییابد.
از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیلگر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل میکند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معاملهگران غیرممکن است.
تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال
پیشفرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس میکند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر دادههای قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.
در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از دادههای تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده میشود. در این تحلیل طیف گستردهای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته میشود.
بنابراین، ممکن است اینگونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیشبینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده میشود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیلهای موجود در یک دارایی، میتواند برای یک تحلیلگر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزشگذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معاملهگران کوتاه مدت ترجیح میدهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.
یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به دادههای کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بیطرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم میکند و برخی حدس و گمانها که با رویکرد کیفی در تحلیل بنیادین ارائه میشود را از بین میبرد.
با این حال تحلیل تکنیکال علیرغم سروکار داشتن با دادههای تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداریهای شخصی است. به عنوان مثال یک معاملهگر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ میدهد. علاوه بر این در دورههایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.
سخن آخر
جدا از نقد و بحثهای طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت مربوط میشود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاهمدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معاملهگران و سرمایهگذاران مفیدتر است.
انواع میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال
میانگین متحرک، (به انگلیسی: Moving average) یکی از شاخصهای مهم و مورد استفاده فراوان، در تحلیل تکنیکی است، که با حذف نوسانات قیمتی کمک میکند، تا سرمایهگذار بتواند تصویر . تریدرها از (MA) برای تعیین دقیق مناطق تجاری، شناسایی روندها و تحلیل بازارها استفاده میکنند. . به همین دلیل است که انواع مختلف وجود دارد. ادامه.
دلیل استفاده از محاسبه میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال، کمک به هموار کردن داده های قیمت با . یکی دیگر از انواع محبوب MA ، میانگین متحرک نمایی (EMA) است. ادامه.
Jul 1, 2019 درباره اندیکاتور میانگین متحرک — 1.1 ساختار و انواع اندیکاتور میانگین متحرک . برای آگاهی بیشتر درباره نرم افزار های تحلیل تکنیکال پیشنهاد می کنیم این مطلب را از دست ندهید: . ادامه.
آموزش میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال . اندیکاتور همگرایی-واگرایی میانگین متحرک مکدی در تحلیل تکنیکال چیست؟ . معرفی انواع میانگین های متحرک. ادامه.
یکی از مهمترین و پراستفاده ترین درباره اندیکاتور میانگین متحرک اندیکاتور تکنیکال، میانگین متحرک می باشد که . متحرک. ی. که توضیح آن. گذشت. ، میانگین متحرک ساده. 3. نامیده می شود . انواع . از تحلیل تکنیکی در بازار بورس اوراق بهادار تهران در سه سطح شاخص کل، گروه ها و . ادامه.
Nov 23, 2020 — یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک یا Moving . انواع میانگین متحرک؛ میانگین متحرک ساده و نمایی چه تفاوتی دارند؟ ادامه.
معاملهگران معمولاً از انواع متفاوتی از میانگینهای متحرک نمایی استفاده میکنند، مانند میانگینهای متحرک نمایی دهروزه، پنجاهروزه، و یا حتی میانگینهای متحرک نمایی . ادامه.
مجموعه سرزمین خشایارشا – آموزش تحلیل تکنیکال موضوع میانگین متحرک به . اینها از انواع دیگر میانگین متحرک هستند که به داده های جدید ارزش و وزن بیشتری در . ادامه.
به خاطر همین است که در تقسیم بندی انواع شاخصها اشاره کردیم که یک مدیر، همه دقیقههای تاخیر کارکنانش را با هم جمع میزند و به عنوان یک شاخص مورد بررسی قرار میدهد. آنچه . ادامه.
folder_open آموزش ها ، تحلیل تکنیکال ، مقالات . تفاوت این میانگین با دیگر انواع میانگین متحرک را می توان در حساسیت بسیار کم آن نسبت به آخرین تغییرات . ادامه.
تفاوت EMA و SMA یا میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک ساده چیست؟
تفاوت EMA و SMA یا میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک ساده چیست؟
تفاوت EMA و SMA یا میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک ساده در این است که قیمتهای اخیرتر وزن بیشتری در محاسبۀ EMA دارنـد و بنابراین شاخص بهتری از رفتار اخیر trader هاست. به عبـارت دیگـر، واکـنش EMA بـه تغییـرات قیمـت یـک asset بـه مراتب سریعتراز میانگین متحرك ساده (SMA) است.
traderها برای خطوط طولانی مدت معمولاً از بازه زمانی 50 ،100 یا 200 روزه و برای خطوط کوتاهمـدت درباره اندیکاتور میانگین متحرک از بـازه زمـانی 12 یا 26 روزه استفاده میکنند.
برای مقایسه EMA و SMA به نمودار زیرتوجه کنید:
مقایسه EMA و SMA
همان طور که در نمودار دیده میشود، در سه نقطه شاهد سیگنالی درمورد تغییر مسـیر نمـودار هسـتیم. در سـمت چـپ و راست نمودار، شاهد روند روبه کاهش هستیم درحـالیکـه در وسـط نمـودار، حرکـت قیمـت بـه سـمت بالاسـت. کـاملاً مشخص است که در هر سه مورد، EMA زودتر از SMA تغییر مسیررا نشان داده است زیرا خط EMA سریعتـراز خـط SMA ،خود را با تغییرات قیمت هماهنگ میکند و بنابراین تغییرات آن را زودتر نشان میدهد.
نحوه استفاده از EMA
EMA نموداری است که توسط آن گروه از traderهایی که کار trade را بـه صـورت روزانـه انجـام مـیدهنـد، اسـتفاده میشود. میتوانید از EMA به تنهایی استفاده کنید اما باید سیستم مشخصی برای تایید سیگنالهای مشـاهده شـده تعریـف کنید. همچنین میتوانید از دو EMA با چارچوبهای زمانی متفاوت استفاده کنیـد یـا آن را بـا سـایر نشـانگرهای تحلیـل تکنیکال ترکیب کنید.
زمانی که از دو نمودار EMA استفاده میشود، اگر نمودار EMA کوتاه مدت تـر بـه بـالای EMA بلندمـدتتـر حرکـت بکند، به آن سیگنال تقاطع طلایی برای خرید گفته میشود. اما اگر نمودار EMA کوتاه مدت تر به زیر EMA بلندمدتتر بروند، میتوان آن را به عنوان سیگنال فروش (یا تقاطع مرگ) در نظـر گرفـت. همچنـین مـیتـوان از EMA بـرای تعیـین سطح حمایت و مقاومت بالقوه استفاده کرد. قوانین کلی استفاده از EMA را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
· از EMAای که چارچوب زمانی طولانیتری دارد میتوان در شناسایی روند کلی بازار استفاده کرد. اگر قیمـت این EMA ،مثلاً خط 200 روزه، را قطع کند، احتمالاً شاهد معکوس شدن روند خواهیم بود.
· به کمک یک EMA کوتاهمدت و یک EMA بلندمدت میتوان تقاطعها را شناسایی کرد.
· تقاطع طلایی به معنای فرصت بالقوه خرید وتقاطع مرگ به معنای فرصت بالقوه فروش است.
· سطوح حمایت را شناسایی کنید: وقتی قیمت، خط EMA را از بـالا قطـع مـیکنـد، آن خـط سـطح حمایـت را تشکیل میدهد.
· سطوح مقاومت را شناسایی کنید: وقتی قیمت، از پایین به خط EMA میرسد، نشان میدهـد کـه EMA سـطح مقاومت بالقوه را نشان میدهد.
میتوان از EMAهای مختلف با چارچوبهای زمانی مختلف استفاده کرد یا آن را با سایر شاخصهـا ترکیـب کـرد. امـا این کار لزوماً باعث افزایش دقت پیشبینی نمیشود بلکه کار خریدوفروش را پیچیدهتر میکند. بهتراسـت ترکیـبهـای مختلف نشانگرها را آزمایش درباره اندیکاتور میانگین متحرک درباره اندیکاتور میانگین متحرک کنید تا بهترین را بیابید. مهم است که روش کارتان ساده باشد تا زیـرانبـوهی از سـیگنالهـا دفن نشوید.
به مثال زیرتوجه کنید:
در این نمودار، در دو نقطهای که مشخص کردهایم، درحالیکه روند رو بـه افـزایش اسـت، قیمـت خـط EMA را لمـس میکند که نشان میدهد این خط، سطح حمایت است و قیمت دوباره رو به افزایش میگذاشت. ایـن سـیگنال نشـاندهنده نقطۀ خرید احتمالی است. اگر هنگام استفاده از EMA 200 روزه، قیمت خـط EMA را از زیـر لمـس کنیـد، نشـاندهنده سطح مقاومت خواهد بود که میتوان آن را سیگنال فروش احتمالی تلقی کرد. بااینحال، EMA به تنهایی نمیتواند نقاط مناسب ورود و خروج به بازار را مشخص کند زیرا جـزو نشـانگرهای تـاخیری است. اما میتواند نشانگر خوبی برای تعیین مسیرروند باشد.
درباره اندیکاتور میانگین متحرک
میانگین متحرک (اندیکاتور) (Moving average)
میانگین متحرک یا Moving average یکی از شاخصهای مهم و مورد استفاده فراوان در تحلیل تکنیکال است که با حذف نوسانات قیمتی کمک میکند تا سرمایهگذار بتواند تصویر بهتری از متوسط قیمت و روند قیمتی را ترسیم کند.
میانگین متحرک یکی از شاخصهای قیمتی دنباله رو است، چراکه متوسط قیمت سهام در گذشته را نشان میدهد (برای مثال 50، 100 یا 200 روز گذشته). دو نوع میانگین متحرک وجود دارد:
1- میانگین متحرک ساده یا Simple Moving Average
2- میانگین متوسط تصاعدی یا Exponential Moving Average.
میانگین متحرک ساده تنها متوسطی از قیمت سهام در بازه زمانی مورد نظر است، ولی نحوه محاسبه میانگین متحرک تصاعدی بصورتی است که هرچه قیمت به انتهای بازه زمانی (قیمت فعلی) نزدیکتر میشود، وزن سنگینتری را در محاسبه میانگین ایفا میکند.
به بیانی دیگر میانگین متحرک تصاعدی همان میانگین وزنی متوسط قیمت است که قیمتهای اخیر وزن بیشتری را در محاسبه در بردارند. هرچند که نحوه محاسبه این شاخصها مهم نیستند چراکه بسیاری از سایتها آن را برای شما فراهم میکنند.
برای مثال در ذیل شاهد آن هستیم که سایت !Yahoo Finance آن را برای سهام Apple ترسیم نموده است.
در مثال زیر میانگین متحرک 50 روزه در نماد “شاراک” در نرم افزار مفیدتریدر قابل مشاهده است. (خط قرمز رنگ)
میانگین متحرک (Moving Average) چیست؟
میانگین متحرک، میانگین محاسبه ای است که برای ایجاد تجزیه و تحلیل نقاط داده با ایجاد یک سری میانگین از زیرمجموعه های مختلف از داده های قیمتی استفاده می شود. میانگین متحرک (MA) یک اندیکاتور است که به طور معمول در تجزیه و تحلیل تکنیکال، استفاده می شود. دلیل استفاده از محاسبه میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال، کمک به هموار کردن داده های قیمت با ایجاد یک قیمت متوسط به طور مداوم به روز شده است.
با محاسبه میانگین متحرک ، تأثیر نوسانات تصادفی و کوتاه مدت بر قیمت سهام در یک بازه زمانی مشخص کاهش می یابد.
روشهای کلیدی
- MA یک اندیکاتور است که به طور معمول در تجزیه و تحلیل تکنیکال، استفاده می شود.
- دلیل محاسبه میانگینهای متحرک سهام کمک به صاف کردن داده های قیمت در یک بازه زمانی مشخص با ایجاد یک قیمت متوسط به طور مداوم به روز شده است.
- SMA محاسبه ای است که میانگین محاسبه مجموعه ای معین از قیمت ها را برای تعداد روزهای خاص گذشته به دست می آورد. به عنوان مثال ، طی ۱۵ ، ۳۰ ، ۱۰۰ یا ۲۰۰ روز گذشته.
- EMA میانگین وزنی است که اهمیت بیشتری به قیمت سهام در روزهای اخیر می دهد و آن را به شاخصی تبدیل می کند که بیشتر به اطلاعات جدید پاسخگو باشد.
نحوه استفاده از میانگین های متحرک در بازار بورس و صدور سیگنال خرید و فروش
درک میانگین متحرک (MA)
میانگینهای متحرک یک ابزار ساده و کاربردی در تجزیه و تحلیل تکنیکال است. میانگینهای متحرک معمولاً برای شناسایی جهت روند قیمت یا تعیین سطح حمایت و مقاومت آن محاسبه می شوند. این یک اندیکاتور پیروی از روند است، زیرا براساس قیمت های گذشته انجام می شود.
هر چه مدت زمان میانگینهای متحرک بیشتر باشد ، تأخیر بیشتر خواهد بود. بنابراین ، میانگین متحرک ۱۰۰ روزه تاخیر بسیار بیشتری نسبت به میانگین متحرک ۲۰ روزه خواهد داشت زیرا حاوی قیمت های ۱۰۰ روز گذشته است.
ارقام میانگین متحرک ۵۰ و ۲۰۰ روزه قیمت به طور گسترده ای توسط سرمایه گذاران و معاملهگران دنبال میشود و به عنوان سیگنال های مهم در معاملات در نظر گرفته میشوند.
میانگینهای متحرک یک اندیکاتورکاملا قابل تنظیم است ، به این معنی که یک سرمایه گذار می تواند هنگام محاسبه میانگین ، هر بازه زمانی را که می خواهد آزادانه انتخاب کند. متداول ترین بازه های زمانی مورد استفاده در میانگین متحرک ۱۵ ، ۲۰ ، ۳۰ ، ۵۰ ، ۱۰۰ و ۲۰۰ روز است. هرچه مدت زمان ایجاد شده برای ایجاد میانگین کمتر باشد حساسیت آن نسبت به تغییرات قیمت بیشتر خواهد بود. هرچه مدت زمان طولانی تر باشد، میانگین حساسیت کمتری خواهد داشت.
سرمایهگذاران برای محاسبه میانگین متحرک بر اساس اهداف معاملاتی خود ممکن است دوره های زمانی متفاوتی را انتخاب کنند. میانگین های متحرک کوتاه تر معمولاً برای معاملات کوتاه مدت استفاده می شوند ، در حالی که میانگین های متحرک بلندمدت بیشتر برای سرمایه گذاران بلند مدت مناسب هستند.
برای تنظیم میانگین های متحرک شما هیچ چارچوب زمانی درستی وجود ندارد. بهترین راه برای فهمیدن اینکه کدام یک عملکرد بهتری برای شما دارند، آزمایش چندین دوره زمانی مختلف است تا زمانی که یک دوره متناسب با استراتژی خود را پیدا کنید.
پیش بینی روندها در بازار کار ساده ای نیست. در حالی که پیش بینی حرکت آینده یک سهام خاص غیرممکن درباره اندیکاتور میانگین متحرک است ، استفاده از تحلیل تکنیکال و تحقیقات می تواند به شما در پیش بینی بهتر کمک کند.
افزایش میانگین متحرک نشانگر این است که سهم مورد نظر شما در یک روند افزایشی قرار دارد ، در حالی که میانگین متحرک در حال کاهش، نشان دهنده روند نزولی آن است.
به طور مشابه ، حرکت صعودی با یک کراس اوور صعودی تأیید می شود، زمانی این اتفاق می افتد که یک میانگین کوتاه مدت از میانگین بلند مدت به سمت بالا عبور میکند و یک سیگنال خرید میباشد. برعکس ، حرکت نزولی با یک کراس اوور نزولی تأیید می شود و هنگامی اتفاق می افتد که میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین بلند مدت به سمت پایین عبور می کند.
میانگین متحرک ساده
نحوه استفاده از Moving Average برای خرید سهام
از میانگینهای متحرک به منظور شناسایی روندها استفاده می شود و می توان در بازه های زمانی مختلف از آن استفاده کرد.این بدان معنی است که تار زمانی که قیمت از MA بالاتر باشد سهم در روند صعودی و تا زمانی که قیمت در سطحی پایین تر از MA حرکت کند در روند نزولی قرار دارد.
نکات کاربردی
- میانگین های متحرک را می توان به روش های مختلفی ساخت و تعداد روزهای متفاوتی را برای بازه زمانی متوسط به کار برد.
- معمول ترین کاربردهای میانگین متحرک شناسایی جهت روند و تعیین سطح حمایت و مقاومت است.
- وقتی قیمت یک سهم از میانگین متحرک آنها عبور می کند ، ممکن است سیگنال معاملاتی برای معاملهگران تکنیکال ایجاد کند.
- در حالی که میانگینهای متحرک به خودی خود مفید هستند ، اما مبنایی برای سایر شاخص های تکنیگال مانند واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) هستند.
چرا از میانگین متحرک استفاده کنیم
میانگین متحرک به کاهش میزان نوسان در نمودار قیمت کمک می کند. به جهت میانگین متحرک نگاه کنید تا ایده اساسی در مورد حرکت قیمت به دست آورید.
یک میانگین متحرک نیز می تواند به عنوان حمایت یا مقاومت عمل کند. در یک روند صعودی ، میانگین متحرک ۵۰ روزه ، ۱۰۰ درباره اندیکاتور میانگین متحرک روزه یا ۲۰۰ روزه ممکن است به عنوان سطح حمایتی عمل کند ، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است. این بدان دلیل است که متوسط مانند کف (تکیه گاه) عمل می کند ، بنابراین قیمت از آن بالا می رود.
در روند نزولی ، یک میانگین متحرک ممکن است به عنوان مقاومت عمل کند. مانند سقف ، قیمت به سطح برخورد می کند و دوباره شروع به افت میکند.
قیمت از این طریق همیشه به “میانگین متحرک” واکنش نشان نمیدهد. قیمت ممکن است کمی از آن عبور کند یا قبل از رسیدن به آن متوقف و معکوس شود.
به عنوان یک دستورالعمل کلی ، اگر قیمت بالاتر از یک میانگین متحرک باشد ، روند صعودی است. اگر قیمت زیر یک میانگین متحرک باشد ، روند نزولی است. با این حال ، میانگینهای متحرک می توانند طول متفاوتی داشته باشند ، بنابراین یک MA ممکن است روند صعودی را نشان دهد در حالی که MA دیگر روند نزولی را نشان می دهد.
انواع میانگین متحرک
میانگینهای متحرک را می توان به روش های مختلف محاسبه کرد. میانگین متحرک ساده پنج روزه (SMA) پنج قیمت بسته شده اخیر در روز را جمع می کند و آنرا تقسیم بر پنج می کند تا میانگین جدیدی در هر روز ایجاد کند. هر میانگین به بعدی متصل می شود ، و یک خط جریان منحصر به فرد ایجاد می کند.
ساده ترین شکل میانگین که به عنوان میانگین ساده (SMA) شناخته می شود ، با در نظر گرفتن میانگین حساب مجموعه ای از مقادیر مشخص شده محاسبه میشود. به عبارت دیگر ، مجموعه ای از اعداد – یا قیمت ها در مورد ابزارهای مالی – با هم جمع می شوند و سپس بر تعداد قیمت های مجموعه تقسیم میشوند.
یکی دیگر از انواع محبوب MA ، میانگین متحرک نمایی (EMA) است. محاسبه پیچیدهتر است ، زیرا برای جدیدترین قیمت ها وزن بیشتری اعمال می کند. اگر یک SMA 50 روزه و یک میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه را در یک نمودار ترسیم کنید ، متوجه خواهید شد که EMA نسبت به SMA با سرعت بیشتری نسبت به تغییرات قیمت واکنش نشان می دهد ، به دلیل وزن اضافی داده های اخیر قیمت.
نرم افزار نمودار سازی و سیستم عامل های معاملات محاسبات را انجام می دهند ، بنابراین برای استفاده از میانگین متحرک هیچگونه محاسبات ریاضی دستی لازم نیست.
یک نوع MA بهتر از دیگری نیست. EMA ممکن است برای مدتی در بازار سهام یا مالی بهتر کار کند و در سایر مواقع ، SMA بهتر کار کند. بازه زمانی انتخاب شده برای MA نیز در میزان موثر بودن آن (صرف نظر از نوع) نقش بسزایی خواهد داشت.
میانگینهای خطی وزنی متداول ۱۰ ، ۲۰ ، ۵۰ ، ۱۰۰ و ۲۰۰ هستند. این طول ها را می توان در هر بازه زمانی نمودار (یک دقیقه ، روزانه ، هفتگی و غیره) اعمال کرد ، بسته به افق زمانی معاملهگر.
چارچوب زمانی یا طولی که برای میانگینهای متحرک انتخاب می کنید ، “دوره نگاه به عقب” نیز نامیده می شود ، می تواند نقش مهمی در موثر بودن آن داشته باشد.
یک MA با یک بازه زمانی کوتاه بسیار سریعتر نسبت به MA با دوره طولانی بازگشت واکنش نشان می دهد. در شکل زیر ، میانگین متحرک ۲۰ روزه قیمت واقعی را دقیق تر از میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دنبال می کند.
SMMA از چند جنبه با SMA متفاوت است. مهمترین تفاوت مربوط به دوره در نظر گرفته شده هنگام انجام محاسبه میانگین است. یک مطالعه ساده فقط از جدیدترین داده ها برای تولید میانگین استفاده می کند ، در حالی که یک مطالعه صاف داده های مربوط به گذشته های دور ، مثلاً یک ماه یا دو ماه پیش را نیز در نظر میگیرد که در تعیین میانگین دقیق تر و مرتبط نقش دارد. هنوز هم داده های قدیمی و داده های جدید به دلیل ارتباط آنها در تعیین قیمت فعلی ، وزن یکسانی ندارند. به عنوان مثال ، به داده های قیمتی که یک ماه پیش جمع آوری شده است ، به دلیل تأثیر اندک آن بر روندهای کنونی قیمت ، در محاسبه میانگین متحرک هموار اهمیت کمتری در نظر گرفته خواهد شد. با این وجود ، از فرآیند محاسبه حذف نمی شود ، زیرا باعث ایجاد چشم انداز بلند مدت از روند معاملات می شود.
مزیت اصلی SMMA این است که نوسانات کوتاه مدت را برطرف می کند و به شما امکان می دهد روند قیمت را بسیار راحت تر مشاهده کنید.میانگین متحرک هموار در بازارهای رونددار بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.
در حالی که میانگین ساده با یک دوره کوتاه مدت کار می کند و فقط داده های جدید را پردازش می کند ، میانگین هموار یک مطالعه بلند مدت را تعیین می کند ، به داده های قدیمی وزن اختصاص می دهد ، تا دید واضح تری از روند قیمت داشته باشد.
MA هموار در مقابل MA ساده و نمایی
ارزش EMA به روند بازار بسیار حساس است ، می تواند به سرمایه گذار کمک کند تا اقدامات مربوطه را انجام دهد. برای هر سرمایه گذار که می خواهد روند بازار را سریع درک کند ، استفاده از EMA به جای مقدار SMA بسیار بهتر خواهد بود. اما یک نقطه ضعف EMA این است که اگر یک جهش ناگهانی یا اتفاق غیرطبیعی در بازار رخ دهد ، EMA بسیار حساس و سریع به شرایط بازار ، سرمایه گذار را برای ترک ضرر سهام اعلام خواهد کرد.
از طرف دیگر ، اگر سرمایه گذار چشم انداز بلند مدت داشته و آماده انتظار و رصد بازار باشد ، SMA به دلیل نرم بودن ، بهترین انتخاب است. اگر روندی تعیین شود ، معمولاً برای مدتی طولانی ادامه می یابد ، به همین دلیل انتخاب SMA در این حالت می تواند سودمند باشد اما از آنجا که SMA تأخیر زیادی را نشان می دهد ، از نقاط ورود خوب چشم پوشی می کند و سرمایه گذار ممکن است فرصت کسب سود را از دست بدهد.
SMMA به عنوان ترکیبی از SMA و EMA با استفاده از تکنیک هموار سازی به تحلیلگران اجازه می دهد تا نوسانات را در مجموعه ای از داده ها کاهش دهند و به همین دلیل MA هموار از SMA کندتر است.
به همین دلیل گفته می شود که الگوهای مختلف تجاری به روشهای مختلف تجزیه و تحلیل نیاز دارند. هرگز نمی توان از تکنیک تحلیلی هرکسی بهره مند شد ، باید از تکنیک های همزمان برای دستیابی به دیدگاه وسیع تری استفاده کرد.
معامله یک بازی شانس و ریسک است ، فرد مجبور است روش های خود را که بیشتر برایش مناسب است ، ابداع کند. آزمایش بدون ترس از هر چیزی در معاملات سهام بسیار سودمند خواهد بود. هرچه بیشتر بدون ترس تجارت کنید حساسیت بیشتری نسبت به روند بازار خواهید داشت.