ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال

کانسلیم چیست؟!
به زبان ساده کانسلیم (CANSLIM) یک روش فوق العاده برای فعالیت در بازار بورس است. به عبارت دیگر کانسلیم (CANSLIM) استراتژی معاملاتی است که از ترکیب تحلیل فاندامنتال ، تکنیکال و مباحث مالی رفتاری طراحی شده است و یک سیستم جامع و مناسب می باشد.
کانسلیم توسط ویلیام اونیل یکی از فعالان بازار سرمایه وال استریت طراحی شده است. ویلیام اونیل با مطالعه و پژوهش در مورد سهام هایی که رشد چشمگیری در سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ داشتند متوجه ویژگی های مشترکی بین این سهام ها شد ، سپس با جمع آوری و دسته بندی این ویژگی ها ، روش کانسلیم را در کتابی با همین عنوان به جهان معرفی کرد. با استفاده از این روش می توان سهام هایی که مستعد رشد زیادی هستند را شناسایی کرد.
لغت کانسلیم (canslim) مخفف ۷ عبارت انگلیسی می باشد که از کنار هم قرار گرفتن حرف اول هر عبارت تشکیل شده است. این ۷ عبارت عناوین دسته بندی اونیل برای کانسلیم می باشد که در ادامه به شرح آنها می پردازیم.
دسته بندی کانسلیم (CANSLIM)
گفتیم که CANSLIM مخفف ۷ عبارت است و هر حرف این کلمه به معنی یک عبارت می باشد که به شرح زیر است:
۱. درآمد های جاری ( C : current earnings )
اولین موردی که در روش کانسلیم به آن بها داده می شود درآمد های چند ماه و فصلی هر شرکت است. به اینصورت که درآمد ۳ ماه اخیر شرکت را با درآمد سال گذشته شرکت در همین بازه زمانی مقایسه می کنند و رشد و پیشرفت شرکت را اندازه گیری می کنند.
باید توجه داشت که درآمد ها را نمی توان با فصل قبلی مقایسه کرد زیرا شرایط فصلی و ماهانه بر فروش بسیاری از شرکت ها تاثیر می گذارد بلکه تنها باید زمان مشابه در سال گذشته بررسی کرد. برای مثال درآمد بهار امسال با بهار سال قبل یا شهریور و مهر امسال با شهریور و مهر سال گذشته مقایسه می شود.
در بررسی درآمد های جاری ، روند پیشرفت سود سازی و تداوم آن بسیار اهمیت دارد. برای مثال اگر شرکتی ۳ سال گذشته به ازای هر سهم ۱۰۰۰ تومان سود ساخته اما در سال های بعد نتوانسته سود خود را زیاد کند و یا حتی در همان حدود نگه دارد شرکت موفقی در این زمینه محسوب نمی شود.
پیشنهاد می کنیم این مطلب را هم مطالعه بفرمایید: EPS و DPS چیست؟!
برای بررسی درآمد های جاری می توان از صورت های مالی میان دوره ای ۳ ماهه و گزارش های عملکردی ماهانه که شرکت ها در سامانه کدال منتشر می کنند استفاده کرد.
باید به این نکته نیز توجه کرد که سود شرکت به نسبت شرکت های رقیب و هم گروهش چه میزان پیشرفتی داشته و عملکرد آن را در این زمینه نیز بررسی کرد.
مقصود ما در این مرحله ارزیابی درآمد عملیاتی شرکت می باشد یعنی سود خالصی که شرکت از هدف تاسیس خود بدست می آورد. باید توجه کرد شرکتی که سود بیشتری ساخته اما هزینه هایش نیز به همان میزان بیشتر شده و در نتیجه درآمدش افزایش نیافته همچنین درآمد های غیر عملیاتی شرکت نیز امتیاز مثبتی را در این زمینه به همراه ندارند.
برای مثال زمانی می توان گفت که یک شرکت خودرویی چندین سال است روند رو به رشدی در سود سازی دارد که این سود حاصل فروش محصولات خودرویی باشد و نه فروش زمین و ساختمان و ….. ، ما در ارزیابی و بررسی درآمد های جاری درآمد های استثنایی و غیر عملیاتی را در نظر نمی گیریم.
۲. درآمد های سالانه ( A : Annual earnings )
یک شرکت عالی باید در بلند مدت سود های خوبی بسازد و در بازه طولانی روند رو به رشدی در سود خود داشته باشد. فرض کنید شرکتی ۲ سال سود خوبی بسازد اما از سال ۳ ضرر کند و در ادامه نیز نتواند درآمد خوبی کسب کند طبیعتا سهام این شرکت مورد اقبال قرار نمی گیرد و شرکت در طولانی مدت متحمل ضرر و زیان زیاد و ورشکست خواهد شد.
البته باید توجه داشت که وضعیت هر شرکتی موثر از عوامل بسیار زیادی است که بسیاری از آنها خارج از کنترل می باشند. در نتیجه هر شرکتی در طول عمر فعالیت خود وضعیتی نوسانی را می گذراند یعنی نتیجه فعالیت شرکت گاهی اوقات خوب و گاهی اوقات بد می باشد ، اما شرکتی پیشرفت می کند که بیشتر فعالیت آن ثمر بخش باشد و طولانی مدت عملکرد خوبی داشته باشد.
اگر شرکتی که در ۱۰ سال گذشته روند رو به رشدی داشته امسال سود خوبی را نسازد الزاما شرکت بدی نیست بلکه باید با تحقیق و بررسی علل این عملکرد را پیدا کرد و با آگاهی نسبت به آن عمل کرد.
ویلیام اونیل در روش کانسلیم رشد مناسب درآمد شرکت در ۵ سال آخر را یکی از معیار های مثبت برای سهام معرفی می کند که در زمان خرید سهام باید به آن توجه کرد.
۳. محصول ، خدمت و یا مدیریت جدید ( N : New Product, service or management )
طبق تحقیقات ویلیلام اونیل یک شرکت برای رشد نیاز به یک تحول جدید دارد این تحول می تواند محصول یا خدمتی جدید باشد که به سرعت در بازار به فروش برسد و درآمد سرشاری را در مدتی کوتاه نصیب شرکت کند و یا تغییر رویکرد مدیریتی باشد که وضعیت شرکت را بهبود ببخشد. در واقع می توان گفت اتفاقات جدید که تاثیر مثبتی برای شرکت دارند می توانند باعث سریع قیمت سهام شوند.
بسیاری از سهام هایی که رشد زیادی داشتند بوسیله محصول و یا رویکردی در بازار ، تاثیر زیادی در صنعت خود داشته اند و با جلب توجه سرمایه گذاران پیشرفت کردند.
۴٫ عرضه و تقاضا ( S : Supply and demand )
تقریبا می توان گفت امروزه قیمت هر چیزی با قانون عرضه و تقاضا تعیین می شود.
هر کالایی که تقاضای زیادی داشته باشد ارزشمند است و هر کالایی که عرضه زیادی داشته باشد ارزان می شود.
اگر عرضه و تقاضای یک کالا در حد متعادلی باشد قیمت آن محصول در تعادل خواهد بود. عرضه و تقاضا همواره بر قیمت تاثیر می گذارند و با تغییر هر کدام قیمت نیز تغییر می کند.
در بازار سهام نیز قیمت سهام ها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین می شود. طبق دیدگاه ویلیام اونیل در روش کانسلیم چون برای افزایش قیمت یک سهام باید تقاضا زیاد و عرضه کم باشد باید شرکت هایی که کوچکتر هستند و تعداد برگه سهام کمتری را دارند یا سهام آزاد شناور آنها کمتر است را انتخاب کرد. زیرا سهام هایی که بزرگ هستند عرضه زیادی هم دارند و افزایش قیمت در آنها نیاز به تقاضای بسیار زیادی دارد اما در سهام های کوچک با کمی افزایش تقاضا قیمت سهام نیز رشد می کند چون مقدار سهام کوچک است پس عرضه سهام نیز کم است.
اونیل در این مورد می گوید که شرکت هایی که مدیران آن جز سهام داران آن نیز هستند نتیجه بهتری می گیرند.
برای مطالعه بیشتر در مورد سهام آزاد شناور لطفا این مطلب را مطاله کنید: سهام شناور آزاد چیست؟!
۵٫ پیش رو یا پس رو (رهبر یا پیرو) ( L : Leader or laggard )
در هر صنعتی تعدادی شرکت فعالیت می کنند. در روش کانسلیم شرکتی برتر است که محصولات جدید را تولید می کند و در فروش و جذب مشتری بهترین باشد. وقتی محصولی جدید معرفی می شود شرکتی که زودتر از همه آن را تولید می کند پیش رو است و شرکت هایی که بعد از آن شرکت به تقلید از آن محصول تولید می کنند پس رو محسوب می شوند.
طبق دیدگاه ویلیام اونیل باید سهامی را انتخاب کرد که در گروه خود رهبر و پیش رو می باشد زیرا شرکت های پس رو پیشرفت چندانی نمی کنند اما شرکت پیش رو معمولا بیشترین سهم بازار را دارند.
در بازار سهام حتی تغییرات قیمت شرکت پیش رو بر شرکت های پس رو تاثیر می گذارد.
۶٫ نهاد پشتیبان یا حامی ( I : Institutional sponsorship )
معمولا شرکت های سهامی ، شرکت ها و نهاد های مالی ای را به عنوان حامی خود دارند که از سقوط سهامشان جلوگیری می کنند و سهام شرکت را در برخی از شرایط بحرانی خریداری می کنند تا از عرضه زیاد سهام و افت قیمت آن جلوگیری کنند و همچنین در موارد افزایش سرمایه و دیگر طرح های شرکت حمایت قوی از شرکت می کنند.
این نهاد های حامی می توانند شرکت ها یا صندوق های سرمایه گذاری یا ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال نهاد های بزرگ دولتی باشند . حتی اشخاص حقیقی و حقوقی که از سرمایه و اعتبار بسیار بالایی برخوردارند نیز یک حامی تلقی می شوند که می توانند بر افزایش یا کاهش قیمت سهام تاثیر زیادی بگذارند.
نیاز نیست شرکت تعداد زیادی نهاد پشتیبان داشته باشد ، در استراتژی کانسلیم ۳ تا ۱۰ نهاد مالی با سابقه خوب برای یک شرکت مناسب است. یک معامله گر موفق نهاد های مالی موفق که بازدهی مناسبی در سابقه خود دارند را شناسایی می کند و سهام های پرتفوی آنها را بررسی می کنند.
در کل برای خرید و فروش یک سهم بررسی سهامداران عمده از اهمیت بالایی برخوردار است. سهامداران عمده تاثیر زیادی بر عرضه ، تقاضا و قیمت سهم دارند.
پیشنهاد می کنیم این مطلب را نیز مطالعه بفرمایید: پرتفوی یا سبد سهام چیست؟!
۷٫ جهت بازار ( M : Market Direction )
تنها عوامل تاثیر گذار بر قیمت سهام سود سالانه و فروش شرکت و مدیریت آن نیست بلکه یکی از مهم ترین عوامل هیجانات و سمت و سوی بازار است. برای شناخت و درک روند بازار باید با مباحث مالی رفتاری ، روانشناسی بازار و تحلیل تکنیکال آشنا بود.
در استراتژی کانسلیم به جهت بازار اهمیت زیادی داده شده و ویلیام اونیل معتقد است که ۷۵% از سهام های بازار با روند و جهت بازار حرکت می کنند در نتیجه اگر شما تمام مراحل قبلی را هم به درستی انجام دهید اگر نتوانید بر اساس جهت بازار معامله کنید ضرر خواهید کرد.
برای تشخیص روند بازار می توان از ابزار های تحلیل تکنیکال استفاده کرد. در کانسلیم به بررسی حجم معاملات و نمودار های روزانه سهام ها تاکید بسیاری شده.
استراتژی معاملاتی یک امر شخصی محسوب می شود زیرا حالات روحی و روانی در معاملات بورس تاثیر می گذارند و شرایط هر فرد متفاوت می باشد. پس در نتیجه هر فرد باید متناسب با شرایط خود استراتژی معاملاتی را طراحی کند تا موفق به کسب سود شود.
کانسلیم نیز یک استراتژی معاملاتی موفق است که می توان از آن کمک گرفت و متناسب با شرایط فردی و استراتژی معاملاتی شخصی از این موارد استفاده کرد.
بهرین استراتژی باید شامل مباحث تحلیل تکنیکال ، فاندامنتال و مالی رفتاری باشد که روش کانسلیم این جامعیت را دارد.
پیشنهاد می کنیم این مطلب را از دست ندهید : اندیکاتور بورسی چیست و چه کاربردی دارد؟!
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال
آشنایی با تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال
قیمت سهام هر دقیقه تغییر میکند و بنابراین هر سرمایهگذار مشتاق است که از روند قیمت سهام شرکت در آینده مطلع شود، بنابراین تصمیمات سرمایهگذاری را به طور منطقی اتخاذ میکند. برای این منظور از تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال برای تحقیق و بررسی روند قیمت سهام در آینده استفاده میشود. در این مقاله با ما همراه باشید تا با تفاوتهای اساسی این دو تحلیل مهم در دنیای سرمایهگذاری بیشتر آشنا شوید.
مهمترین تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال این است که تجزیه و تحلیل فاندامنتال (بنیادی)کلیه عواملی را که بر قیمت سهام شرکت در آینده تأثیر میگذارد، مانند صورتهای مالی، روند مدیریت، صنعت و غیره، را بررسی میکند. در واقع، ارزش ذاتی شرکت را تجزیه و تحلیل میکند تا مشخص کند سهام موجود نیست، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال (فنی) از نمودارها، الگوها و روندهای گذشته برای پیشبینی حرکت قیمت ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال واحد تجاری در زمان آینده استفاده میکند.
تعریف تحلیل بنیادی
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در این نکته مهم است که تجزیه و تحلیل بنیادی به بررسی دقیق عوامل اساسی تأثیرگذار بر علاقه اقتصاد، صنعت و شرکت اشاره دارد. هدف از این کار سنجیدن ارزش ذاتی واقعی یک سهم، از طریق اندازهگیری عوامل اقتصادی، مالی و سایر عوامل (چه کیفی و چه کمی) برای شناسایی فرصتهایی است که ارزش سهم از قیمت فعلی آن در بازار متفاوت است.
علاوه بر این، تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال به این صورت است که تجزیه و تحلیل بنیادی تمام عواملی را ارزیابی میکند که توانایی تأثیرگذاری بر ارزش امنیت را دارند (از جمله عوامل اقتصادی کلان و عوامل خاص سازمان)، که به عنوان اصول اساسی نامیده میشوند. در واقع، این موارد چیزی جز صورتهای مالی، مدیریت، رقابت، مفهوم تجارت و غیره نیستند. هدف آن تجزیه و تحلیل اقتصاد به عنوان یک کل، صنعتی که ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال به آن تعلق دارد، محیط کسب و کار و خود شرکت است. تحلیل بنیادی بر این فرض تکیه میکند که نوعی تاخیر در تأثیرگذاری قیمت سهام توسط این اصول وجود دارد. بنابراین، در کوتاه مدت، قیمت سهام با ارزش آن مطابقت ندارد، اما در بلند مدت، خود را تنظیم میکند.
تعریف تحلیل تکنیکال
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در این نکته مهم است که از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی قیمت هر سهم استفاده میشود. قیمت هر سهم شرکت بر اساس تعامل نیروهای تقاضا و عرضه است که در بازار فعالیت میکنند. این تحلیل، طبق پیشبینی عملکرد گذشته سهم، برای پیشبینی قیمت بازار آینده در سهام استفاده میشود. برای این منظور، اول از همه، میزان تغییرات قیمت سهام تعیین شده، تا بدانید که قیمت در آینده چگونه تغییر میکند.
قیمتی که در آن خریدار و فروشنده سهام تصمیم به تسویه حساب دارند، یکی از این ارزشهاست که همه عوامل را با هم ترکیب، وزن و بیان میکند و تنها ارزشی است که مهم است. به عبارت دیگر، تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در این مطلب است که تجزیه و تحلیل فنی به شما یک دید واضح و جامع از دلیل تغییر در قیمتهای اوراق بهادار میدهد.
تفاوتهای کلیدی بین تجزیه و تحلیل بنیادی و فنی
با توجه به مطالب بیان شده، تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال را میتوان به روشنی بر اساس موارد زیر ترسیم کرد:
تحلیل بنیادی روشی برای بررسی امنیت است تا ارزش ذاتی آن برای فرصتهای سرمایهگذاری بلند مدت مشخص شود. برخلاف این، تجزیه و تحلیل فنی روشی برای ارزیابی و پیشبینی قیمت اوراق بهادار در آینده، بر اساس حرکت قیمت و حجم معاملات است که مشخص میکند سهام در آینده چگونه خواهد بود.
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال از این جهت حائز اهمیت است که در تحلیل بنیادی، در مقایسه با تجزیه و تحلیل فنی، از دورههای طولانیتر برای تجزیه و تحلیل سهام استفاده میشود. از این رو، آنالیز بنیادی توسط آن دسته از سرمایهگذاران به کار گرفته میشود که میخواهند در سهامهایی سرمایهگذاری کنند که ارزش آنها طی چند سال افزایش یابد. برعکس، تجزیه و تحلیل فنی هنگامی استفاده میشود که تجارت فقط کوتاه مدت باشد.
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در این است که اختلاف زمانی بین آنها، نه تنها در رویکرد، بلکه در هدف نیز آشکار میشود. جایی که تجزیه و تحلیل فنی مربوط به تجارت است، تحلیلهای اساسی در مورد سرمایهگذاری صحبت میکنند. از آنجا که بیشتر سرمایهگذاران برای خرید یا نگهداری سهام شرکت از تجزیه و تحلیل اساسی استفاده میکنند، در حالی که معاملهگران برای دستیابی به سود کوتاه مدت به تجزیه و تحلیل فنی اعتماد میکنند.
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال بدین صورت است که تجزیه و تحلیل بنیادی تعیین ارزش ذاتی واقعی سهام است، در حالی که برای شناسایی زمان مناسب برای ورود یا خروج از بازار، از تجزیه و تحلیل فنی استفاده میشود.
در تحلیل بنیادی، تصمیمگیری براساس اطلاعات موجود و آماری ارزیابی شده است. برعکس، در تجزیه و تحلیل فنی، تصمیمگیری براساس روند بازار و قیمت سهام است. در تحلیل بنیادی، هر دو داده گذشته و حال در نظر گرفته میشوند، در حالی که در تحلیل فنی، فقط دادههای گذشته در نظر گرفته میشوند. تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس صورتهای مالی است، در حالی که تجزیه و تحلیل فنی بر اساس نمودارهایی با حرکات قیمت انجام میشود.
همچنین، تفاوت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در این نکته اساسی است که تجزیه و تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی سهام را میتواند با تجزیه و تحلیل صورت سود، جریان وجه نقد، حاشیه سود، بازده سهام، ترازنامه، نسبت قیمت به سود و غیره تأیید کرد. با این حال، تحلیلگران فنی به الگوهای نمودار، اقدامات قیمت، شاخص فنی، مقاومت و پشتیبانی، برای تجزیه و تحلیل روند قیمتهای آینده توجه میکنند.
در تحلیل بنیادی، قیمت آینده اوراق بهادار با توجه به عملکرد و سودآوری شرکت در گذشته و حال تصمیمگیری میشود. در مقابل، در تجزیه و تحلیل فنی، قیمتهای آینده بر اساس نمودارها و شاخصها است. تجزیه و تحلیل اساسی توسط معاملهگر موقعیت بلند مدت انجام میشود، در حالی که تجزیه و تحلیل فنی توسط معاملهگر نوسان و معاملهگر کوتاه مدت انجام میشود.
نحوه انتخاب سهام برای خرید | فاکتور های مهم در خرید سهام
یکی از دغدغه های فعالان بازار بورس به ویژه افراد تازه وارد به بورس، نحوه انتخاب سهام برای خرید است. داشتن استراتژی انتخاب سهام مناسب در زمان مناسب در بازار بورس و تمام بازارهای مالی دیگر بسیار راهگشا و سودآور خواهد بود، چرا که اگر سهم خوبی را در زمان نامناسب و یا سهمی بدی را در زمان مناسب خریداری کنید، در هر دو حالت بهترین عملکرد را نداشته اید و فاکتور های مهم در خرید سهام را رعایت نکرده اید. در اصول نحوه انتخاب سهام برای خرید آمده است که از ابزارهای مختلف در راستای انتخاب بهترین سهم، در بهترین قیمت و بهترین زمان و روند بازار استفاهد کنید و به استراتژی خود پایبند باشید و مطمئن باشید که ضرر نخواهید کرد. در این مطلب قصد دارم نحوه انتخاب سهام برای خرید در بورس را به زبان ساده برای شما عزیزان توضیح دهم و امیدوارم که تا انتها همراه من باشید.
نحوه انتخاب سهام برای خرید
افراد برای انتخاب بهترین سهام اغلب از دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و یا ترکیب آن دو کمک می گیرند، ولی بسیاری از افراد با توجه به پیچیدگی های موجود در این روش ها، از معیارهای معینی برای تشخیص بهترین سهام شرکت ها کمک می گیرند. معیارهایی مثل؛ سودآوری سهم، آینده سهام، وضعیت نقدینگی، مقدار نقدشوندگی، سیاست تقسیم سود، بدهی های شرکت، P/E هر سهم، درصد سهام شناور آزاد و ترکیب سهامداران، ولی چگونه بهترین سهام برای خرید در بورس را تشخیص دهیم؟ در ادامه کامل توضیح خواهیم داد، پس با سایت مای مانی همراه باشید.
به منظور تشخیص بهترین سهام و مناسب ترین سهم برای خرید در بورس باید به مواردی مانند؛ انتخاب و خرید سهام ارزشی در بلندمدت و سهام رشدی در کوتاه مدت با استفاده از فرصت نوسان گیری و رشد بلندمدت به صورت هماهنگ و عدم واکنش زیاد به اطلاعات، اخبار و شایعات بازار و همین طور واقع بینانه در نظر گرفتن وضعیت سهم توجه داشت. همیشه مشورت گرفتن از افراد با تجربه تر هم می تواند در این مسیر به شما کمک کند و تجربه کردن خودتان با سرمایه کم و در نظر گرفتن رفتار بازار در بازه های زمانی مختلف نسبت به سهام های مختلف هم قطعا خیلی می تواند به پخته تر شدن معاملات شود و دوری از احساسات و هیجانات ناشی از بازار کمک کند.
نحوه تشخیص بهترین سهام برای خرید در بورس
- 1) مقدار سود نقدی هر سهم شرکت : سودی که شرکت به به ازای هر سهم خود، در انتهای سال مالی اش برای سهامداران در نظر می گیرد از موارد حائز اهمیتی است که باید به آن توجه کنید و در انتخاب سهم خوب، آن را در نظر بگیرید.
- 2) وضعیت دارایی ها و بدهی های شرکت مورد نظر : از دیگر مواردی که برای انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس یک شرکت باید حواستان باشد، وضعیت حقوق صاحبان سهام، بدهی ها و دارایی های شرکت است. هر چقدر وضعیت مطلوب تر باشد، بیانگر شرایط مناسب شرکت برای سرمایه گذاری است که برای بررسی و تجزیه و تحلیل وضعیت دارایی بدهی حقوق صاحبان سهام، می توانید ترازنامه شرکت را بررسی کنید.
- 3) تداوم روند سودآوری شرکت : همان طور که سودآور بودن شرکت در انتخاب سهام موضوع حائز اهمیتی است، تداوم روند سودآوری هم بسیار مهم است و در واقع سودآوری شرکت باید یک فرآیند مداوم و مستمر باشد، نه مقطعی که به افزایش حباب قیمتی در سهم منجر شود.
- 4) نسبت قیمت به درآمد سهم (P/E) مناسب : قبل از خرید سهم به نسبت قیمت به درآمد سهم توجه کنید. این نسبت نشان دهنده این موضوع است که قیمت سهام شرکت، چند برابر مقدار سود نقدی است که شرکت به هر سهم خود اختصاص می دهد. یعنی نسبت قیمت به درآمد سهم نشان می دهد که آیا قیمت سهام به نسبت سودی که بین سهامدارانش توزیع می کند، ارزشمند است یا خیر.
- 5) ترکیب سهامداران : هسته اصلی تصمیم گیری در شرکت اعضای هیئت مدیره هستند که به وسیله سهامداران تعیین می شوند. هر انداره درصد بیشتری از سهام شرکت در اختیار یک گروه خاص باشد، بر انتخاب هیئت مدیره و یکپارچگی آن تاثیر بیشتری دارد، بطوریکه می توان تصمیمات شرکت را تابعی از سیاستهای آن گروه دانست. بعضی اواقت دو گروه از سهامداران به دلیل نفوذ یکسان در هیئت مدیره برای کسب یک کرسی بیشتر با جمع آوری سهام در بازار با یکدیگر به رقابت پرداخته و باعث افزایش قیمت می شوند. در این راستا سرمایه گذاران باید سهم شرکتی را انتخاب کنند که از شفافیت اطالعاتی برخوردار بوده و از نظر اطالع رسانی دارای عملکرد مناسبی باشد. عدم اطالع رسانی مناسب و به موقع موجب قوت گرفتن شایعات و نوسانات شدید قیمتی خواهد شد .
- 6) میزان نقدشودنگی سهام شرکت : میزان نقدشوندگی سهم نیز از مواردی است که خیلی در انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس خوب اهمیت دارد، نقدشوندگی یعنی هر زمان که دارنده سهم بخواهد سهامش را به فروش برساند، به راحتی بتواند این کار را انجام دهد و خریدار برای آن سهم در تمامی نوع بازار وجود داشته باشد.
- 7) ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال صنعتی که شرکت در آن فعال است : پیش از انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس بررسی کنید که آیا صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد از شرایط مناسبی در الان و آینده برخوردار می باشد یا نه؟ آیا شرایط بین المللی و خارجی بر این صنعت تأثیر مثبت یا منفی میگذارند.
- 8) درصد سهام شناور آزاد : قسمتی از سهام شرکت است که در اختیار سهامداران غیر راهبردی قرار داشته و احتمال ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال عرضه آن در بازار زیاداست . این گروه از سهامداران قصد نگهداری سهام جهت مشارکت در مدیریت شرکت را ندارند. هرچه درصد سهام شناور بیشتر باشد، حجم و سرعت گردش معامالت و در نتیجه قدرت نقدشوندگی سهام افزایش می یابد.
- 9) سیاست تقسیم سود : عمدتا شرکت ها با سود تقسیمی بالاتر، جذابیت بیشتری برای سرمایه گذاران دارند. بر اساس قانون تجارت سود قابل تقسیم عبارتست از سود خالص سال مالی شرکت منهای زیان انباشته، اندوخته قانونی و اندوخته های اختیاری بعالوه سود قابل تقسیم سال های پیش که تقسیم نشده است، لذا امکان دارد شرکت حتی با وجود سود خالص نتواند سودی را در مجمع تقسیم کند. علاوه بر مبلغ پرداخت سود، زمان پرداخت نیز مهم است .
نحوه انتخاب سهام برای خرید از نظر تحلیل تکنیکال و بنیادی
بهترین سهام برای خرید در بورس با روش تکنیکال
افرادی که به وسیله تحلیل تکنیکال به بررسی سهم میپردازند، معتقدند که در بازار سهام، افراد با تمرکز و تجزیه تحلیل قیمتهای دوره های گذشته و امروزه و پیش بینی آینده آن سهام می توانند بهترین سهام برای خرید در بورس را تشخیص دهند. تحلیل گران تکنیکال تنها به یک روند قیمتی نیاز دارد که در تحت عنوان چارت یا نمودار عرضه می گردد و آن ها بر این باورند که قیمت های در حال حاضر یک سهم امکان دارد به تدریج و دوباره به الگوهای قابل تکراری تبدیل گردند.
افرادی که از تحلیل تکنیکال کمک می گیرند، باید یک ذهن باز و بدون تعصب به سهام شرکت مورد نظر داشته باشند تا تحت تاثیر شایعات و اطلاعات نادرست و گمراه کننده قرار نگیرد. برای تحلیل تکنیکال شما برای تحلیل روند سهام باید از انواع اندیکاتورها و اسیلاتورها در نرم افزار تحلیل تکنیکال استفاده کنید.
بهترین سهام برای خرید در بورس با روش بنیادی
همان طور که از اسم آن هم مشخص است تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال با بررسی عوامل اصلی تاثیرگذار بر قیمت سهام شرکت به سرمایه گذار کمک می کند تا تشخیص دهد که آیا سرمایهگذاری در سهام مورد نظر مناسب است یا خیر. در این روش، سرمایه گذار بعد از بررسی و تحلیل عوامل اثر گذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا در اصطلاح ارزش ذاتی این سهم را تعیین کرده و پس از مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس، اقدام به خرید یا فروش آن مینماید. در این صورت 3 حالت امکان دارد اتفاق بیفتد؛
- ** چنانچه با محاسباتی که سرمایهگذار انجام می دهد، ارزش واقعی سهم از قیمت فعلی آن بیشتر باشد، پس امکان دارد سهم رشد بیشتری داشته باشد تا به قیمت واقعی خود برسد، بنابراین این سهم برای خرید گزینه مناسبی است. به عنوان مثال این طور فرض کنید قیمت هر سهم یک شرکت امروز ۲۰۰ تومان باشد، اگر ارزش ذاتی هر سهم این شرکت به وسیلهسرمایه گذار ۳۰۰ تومان برآورد شود، خرید این سهم میتواند ۵۰ درصد سود نصیب سرمایهگذار کند.
- ** ولی چنانچه ارزش واقعی سهم از ارزش بازار آن کمتر باشد، در واقع سهم گران است و نه تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایه گذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد.
- ** تحت شرایطی که ارزش ذاتی سهم با ارزش بازار آن برابر باشد، بنابراین قیمت آن منصفانه بوده و خرید و فروش آن سودی را در پی نخواهد داشت.
دلیل سودآوری سهام های کوچک بدون توجه به ارزش واقعی و راکد ماندن برخی دیگر از سهام ها چیست؟
شرکت هایی با سود آوری پایین می توانند با مدیریت و دستکاری سود، بر اساس روش هایی مانند ارائه تخفیفات بسیار بالا در یک دوره، تبدیل نمودن هزینههای عملیاتی به سرمایهای و مواردی از این دست، سودآوری بالاتری را برای یک دوره نشان دهند که منجر به افزایش قیمت سهم در کوتاه مدت گشته ولی با توجه به حاکمیت اصل برگشت به میانگین در بلندمدت، قیمت سهام در نهایت به سمت میانگین ارزش ذاتی میل خواهد کرد.
نتیجه گیری و کلام پایانی
در تجزیه و تحلیل قیمت های سهام و گرفتن تصمیمات سرمایه گذاری، هر سه روش فوق کاربرد زیادی دارند، با این وجود ترکیبی از هر سه روش، قدرت تشخیص و رویه های انتخاب بهتری را برای سرمایه گذار به همراه خواهد داشت. روش بنیادی از دید کلی وضعیت کنونی بازار و دورنمای آتی را شناسایی می کند. در روش تکنیکال با بررسی دقیق قیمت ها وتشخیص الگوهای قیمتی، تصمیمات خرید و فروش گرفته میشود و تحلیلگر عاری از هرگونه احساسات فردی باید عمل کند.
در انتها امیدوارم از این مطلب که درباره نحوه انتخاب سهام برای خرید بود، نهایت استفاده رو برده باشید.
هر سوال یا ابهامی در خصوص انتخاب بهترین سهام ها در بورس داشتید، حتما در بخش دیدگاه ها بنویسید تا تک تک پاسخ داده شود.
کانسلیم CANSLIM چیست؟ تجزیه و تحلیل به روش کانسلیم در بورس
به زبان ساده کانسلیم (CANSLIM) یک روش فوق العاده برای فعالیت در بازار بورس می باشد. در واقع به عبارت دیگر کانسلیم (CANSLIM) استراتژی معاملاتی است که از ترکیب تحلیل فاندامنتال، تکنیکال و مباحث مالی رفتاری طراحی شده است و یک سیستم جامع و مناسب می باشد.
کانسلیم (CANSLIM) کوتاه شده یک روش درآمدزا در بازار سهام است که ویلیام اونیل آن را ابداع کرده است. اونیل پایه گذار و رییس روزنامه ملی بازرگانی اینوست رز بیزنس دیلی می باشد . همچنین یک موسسه تحقیقاتی در امور تجاری را ، به نام شرکت ویلیام اونیل و شرکا رهبری می کند.
اونیل، زاده اوکلاهاما و بزرگشده تگزاس است. نخستین سرمایه گذاری او مبلغی در حدود ۳۰۰ دلار، با خرید سهام پروکتر و گمبل (بزرگترین شرکت سازنده مواد شوینده در آمریکا) بود.
او سپس به عنوان دلال سهام به شرکت هایدن استون پیوست و بررسی سهام برندهشده در بازار سهام را همان زمان آغاز کرد. وی پس از آنکه موجودی حساب خود را طی۲۶ماه بیست برابر (. ) کرد، توانست یکی از صندلیهای بازار سهام نیویورک را در سی سالگی بخرد.
تحلیل کانسلیم (CANSLIM)
از تحلیل CANSLIM در واقع جهت شناساندن سهم در مدت زمان کوتاه به طور مختصر و مفید استفاده میشود. به طور کلی مهمترین قسمت در تحلیل CANSLIM برای شناخت سریع یک شرکت، مطالعه و بررسی روند عایدی کل شرکت و نیز وضعیت سود هر سهم و روند قیمتی سهم میباشد.
کانسلیم برگرفته از 7 حرف لاتین “C.A.N.S.L.I.M” است که هر حرف، معرف و مخفف یک عبارت است که در زیر توضیحات مربوط به هر عبارت را مشاهده خواهید کرد.
دسته بندی کانسلیم Canslim
CANSLIM مخفف ۷ عبارت ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال است و هر حرف این کلمه به معنی یک عبارت می باشد:
- C : Current Quarterly Earning Per Share
- A : Annual Earning Per Share
- N : NEW Products, New Management, New high
- S : Supply And Demand
- L : Leader or laggard
- I : Institutional Sponsership
- M : Market Direction
حال هر کدام از موارد بالا را به ترتیب توضیح خواهیم داد:
1-سود های جاری یا همان C : Current Quarterly Earning Per Share
در این قسمت تاکید بر آن است که EPS فصلی شرکت بررسی گردد و چنانچه این EPS نسبت به مدت مشابه سال قبل حداقل بطور متوسط از ۲۵ تا ۵۰ درصد رشد برخوردار باشد آنگاه سیگنال مناسب در تحلیل کانسلیم CANSLIM دریافت میگردد.
در اینجا منظور از درآمدهای جاری، گزارشهای درآمدی فصلی شرکتها است که این درآمد در ازای هر سهم، بهصورت EPS نمایش داده میشود. در بررسی این گزارشها، ترجیحاً بهتر است سود یک فصل را نسبت به سود همان فصل، در سال گذشته بررسی کرد و درصورت افزایش سود به میزانی مشخص (مثلاً ۲۰% سود)، میتوان به روند صعودی شرکت امیدوار بود. شایان ذکر است عدد ۲۰% ملاک خاصی برای سنجش روند صعودی شرکت، در نظر گرفته نمیشود و اینجا منظور از ۲۰% رشد چشمگیر سود نسبت به سال قبل است.
(در اینجا باید به این نکته توجه کرد که مثلاً اگر شرکتی سود ۱ ریالی خود را به ۲ ریال تبدیل کرده باشد، نمیتوان این میزان افزایش را بهعنوان رشد ۱۰۰ درصدی آن در نظر گرفت.)
نکته: سرمایهگذاران باید به گزارشهای گمراهکننده شرکتها نیز توجه داشته باشند. بهعنوان مثال ممکن است شرکتی در گزارش خود، با بزرگنمایی از رکورد فروش خود صحبت کند و همچنین در مقایسه با سال گذشته، افزایش فروش ۳۰ درصدی داشته باشد. در حالی که بنا به دلایل مختلف، حاشیه سود شرکت کاهش یافته است و درواقع افزایش سود شرکت، باید برابر ۵ درصد در نظر گرفته شود.
کانسلیم: درنتیجه باید از سودهای غیرعادی و استثنایی شرکت صرفنظر کرده و همچنین یک میزان مشخص سود را به عنوان حداقل افزایش سود شرکت، تعیین کنید. تعیین میزان حداقل سود، میتواند بهعنوان شاخص سنجش عملکرد شرکت، به کار برده شود.
در اینجا میزان حداقل سود، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد مشخص شده است اما هر سرمایهگذار میتواند با توجه به اهداف سرمایهگذاری خود، این میزان را تعیین نماید. پس اولین نکته کلیدی، رشد قابل توجه (حداقل ۲۰ تا ۵۰ درصد یا بیشتر) سود سه ماهه اخیر سهم نسبت به سه ماهه مشابه سال قبل است. ولی توجه به حاشیه سود شرکت و دیگر اطلاعات خرد و کلان اقتصادی برای تصمیمگیری، الزامی است.
2-A : Annual Earning Per Shareکانسلیم چیست؟ کاربرد آن: توضیح آنکه این بخش مربوط به بررسی EPS سالـانه شرکت نسبت به ۵ سال قبل میباشد، چنانچه دارای رشدی معقولانه باشد و نرخ رشد مرکب سالانه درآمد بین ۲۵ تا ۵۰ درصد باشد سیگنال مطلوب CANSLIM دریافت میگردد.
درست است که شرکت سال پنجم نسبت به سال قبل رشد ۱۰۰ درصدی داشته اما از روند افزایشی سالهای قبل خود باز مانده است که نشانه خوبی نیست. درصورتیکه سال ششم، مثلاً به سود ۵۰۰ ریالی برسد، میتوان گفت که به روند افزایشی خود بازگشته و درنتیجه میتوان در مرحلهی بعد مورد اول سیستم کانسلیم را که “رشد در درصد سودهای سه ماهه” است را در سال ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال پنجم، مورد بررسی قرار داد.
پس در سرمایهگذاری میبایست ادامهدار بودن سود حاصل از درآمد شرکت را در پنج سال گذشته، بررسی کرده و از رشد سالانه حداقل ۲۵ تا ۵۰ درصدی آن مطمئن شد. درنتیجه در این قسمت باید دو عامل رشد سود سالانه و سود سه ماهه شرکت را درنظر بگیریم.
3-روش کانسلیم : N : NEW Products, New Management, New highمحصول یا خدمت جدید (کالاهای جدید، مدیریت جدید، پیشرفتهای جدید) به روش کانسلیم
برای افزایش شدید و ناگهانی در قیمت سهام یک شرکت، آن شرکت باید یک نوآوری به بازار عرضه نماید. این نوآوری میتواند یک محصول یا خدمات جدید و با اهمیت باشد که بهسرعت در بازار به فروش میرسد. همچنین میتواند مدیریت نوین، تغییر یک رییس، یک فناوری تازه در یک صنعت خاص یا حوداثی از قبیل افزایش نرخ محصولات و … باشد.
کانسلیم : بررسی شرکتهای برتر بورس آمریکا طی سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۹۹۳ نشان میدهد که در ۹۵ درصد این شرکتها، مواردی از جمله ارائه محصول و خدماتی جدید، مدیریت نوین و … اتفاق افتاده که کل آن صنعت را تحت تاثیر قرار داده و رشد ارزش سهام آن شرکتها را در پی داشته است.
از دیگر یافتههای اونیل در این تحقیق میتوان به این مورد اشاره کرد: در قیمت بالا بخرید و در قیمت بالاتر بفروشید. پژوهش اونیل نشان میدهد که زمان مناسب برای خریدن یک سهم، زمانی است که قیمت آن سهم پس از طی کردن یک دوره ۲ تا ۱۵ ماهه تثبیت شده و در آن محدوده، به منطقه بیشینه جدیدی رسیده است. این موضوع برخلاف نظر اکثریت سهامداران است که میگوید: در قیمت پایین بخرید و در قیمت بالاتر بفروشید!
4- S : Supply And Demandهمانطور که میدانیم قانون عرضه و تقاضا تقریباً تعیینکننده قیمت همهچیز در زندگی روزمره و انواع بازارهایی است که در آنها دادوستد انجام میگیرد. بازار سهام نیز از این قاعده مستثنا نیست و قانون عرضه و تقاضا در این بازار، از اهمیت زیادی برخوردار است.
بهراحتی میتوان دریافت که قیمت سهام شرکتی که ۴۰۰ میلیون برگه سهم دارد بهسختی افزایش مییابد، زیرا تعداد عرضهکنندگان سهام زیاد بوده و در نتیجه متقابلاً باید تعداد تقاضا برای خرید این سهم زیاد باشد تا قیمت آن با افزایش همراه باشد. اما قیمت سهام شرکتی با ۵۰ میلیون برگه سهم با حجم خرید معقولی، افزایش خواهد یافت چون سهام کمتری برای عرضه وجود خواهد داشت.
در شرایط فوق اگر تصمیم به خرید سهم با شرایط یکسان دارید و تنها تفاوت، بین کوچک و بزرگ بودن میزان سهام شرکت است، شرکت کوچکتر گزینه بهتری خواهد بود.
در اینجا به سهام شناور شرکت نیز باید توجه شود. زیرا سهام شناور شامل سهام در اختیار مدیران شرکت و همچنین سهام قابل عرضه به سرمایهگذاران بازار است. از اینرو هر چه تعداد سهام شناور کمتر باشد، شرایط عرضه و تقاضا برای افزایش قیمت بهتر خواهد بود و از طرف دیگر سهام شرکتی که درصد بالایی از مالکیت آن در اختیار مدیران ارشد شرکت است، معمولاً از آینده بهتری برخوردار خواهد بود.
کانسلیم چیست و چه کاربردی دارد؟
5- L : Leader or laggardمردم اغلب سهامی را خریداری مینمایند که اولـاً با صنعت مرتبط با آن آشنایی داشته باشند و شرکت مزبور را بشناسند ثانیاً صنعت فوقالذکر جزو صنایع پیشرو باشد گفتنی است که سهام مناسب در تحقیقات ویلیام اونیل از قدرت نسبی ۸۷ در صنعت خود برخوردار بودهاند.
با توجه به اینکه هیج تضمینی برای سود دهی یک سرمایهگذاری وجود ندارد؛ با این حال اونیل پی برد که اگر افراد سهام یک صنعت پیشرو را خریداری نمایند، احتمال اینکه سرمایهگذاری آنها همراه با سوددهی باشد، بیشتر خواهد بود.
کانسلیم : او مثالهای متعددی را برای اثبات این موضوع ذکر میکند که یکی از آنها سهام شرکت لویتز است. در سال ۱۹۷۰ شرکت لویتز به یکی از پیشگامان بازار تبدیل شد. مدتی بعد شرکت ویکس نیز همان محصول شرکت لویتز را کپی کرد و وارد تجارت لوازم خانه شد. بسیاری از افراد بهجای خرید سهام شرکت لویتز، سهام شرکت ویکس را خریداری کردند زیرا از قیمت کمتری برخوردار بود. ولی درنهایت قیمت سهام ویکس افزایشی نیافت و در ادامه نیز با مشکلات مالی همراه شد.
این در حالی بود که سهام شرکت لویتز ۹۰۰ درصد افزایش یافت. این تنها یکی از نمونههای شرکت پیشرو و پسرو بود که برای شما در این مطلب بیان شد. در نتیجه از این قاعده پیروی کنید: از سرمایهگذاری در شرکتهای پیرو بپرهیزید و به دنبال سهام شرکتهای پیشرو و برتر باشید.
6- I : Institutional Sponsership < نهاد پشتیبان >در کانسلیم
کانسلیم چیست ؟ مردم تمایل به خرید سهامی دارند که از سوی سرمایهگذاران عمده و یا شخصیتهای حقوقی خریداری و حمایت میشود. لذا یکی از فاکتورهای کانسلیم این است که سهام دار عمده شرکت نسبت به روند سهام بی تفاوت نباشد و در مواقع لزوم از سهم خود حمایت لازم را به عمل بیاورد.
حامی نهادی میتواند صندوق سرمایهگذاری، صندوق پسانداز بازنشستگی شرکتها، شرکتهای بیمه، مشاوران سرمایهگذاری، صندوقهای پوشش خطر، ادارات امانی بانکها، موسسات دولتی، خیریه و آموزشی باشد.
از سویی ممکن است، تعداد زیاد حامیان نهادی یک سهم، برای آن مضر هم باشد. بهعنوان مثال در صورت بروز مشکل و اعلام یک خبر بد در شرکت، حجم فروش بالقوه بسیار زیادی به بازار تحمیل خواهد شد.(شرکت اسنپل در سال ۱۹۹۳) درنتیجه باید سهامی خریداری شود که حداقل از چند حامی نهادی با عملکرد بهتر از عملکرد میانگین بازار برخوردار باشد.
7- M : Market Direction < جهت بازار >در کانسلیم
این بخش ، مهمترین بخش روش کانسلیم است . اگر کل بازار رو به زوال برود ، حتی بهترین سهام هم می توانند ضرر ده باشند . تقریبا ۷۵ درصد سهام با کل بازار هم جهت هستند . یعنی اینکه شما می توانید سهامی را که همه شرایط دیگر را به طور کامل دارا هستند ، بخرید اما اگر نتوانید جهت کل بازار را تشخیص بدهید ، ممکن است که سهام شما بازده خوبی نداشته باشند.
اونیل برای مشخص کردن جهت کلی بازار، تفسیر و تحلیل نمودارها و نشانگرهایی را به سرمایهگذاران پیشنهاد میکند و به همین منظور تفسیر نمودار قیمت و حجم روزانه کل بازار را امری حیاتی و مهم میپندارد. زیرا معتقد است خلاف جهت بازار حرکت کردن برای سرمایهگذاران، بسیار پرهزینه خواهد بود و به همین دلیل بسیاری از مردم دچار زیان میشوند. پس با استفاده از ابزارهای موجود باید به دنبال تشخیص صحیح جهت کلی بازار باشید و با بهکارگیری شش اصل گفته شده، سهام پربازده بازار را شکار کرده و از سود آن بهرهمند شوید.
کلام آخر
کانسلیم نیز یک استراتژی معاملاتی موفق است که می توان از آن کمک گرفت و متناسب با شرایط فردی و استراتژی معاملاتی شخصی از این موارد استفاده کرد.
بهترین استراتژی باید شامل مباحث تحلیل تکنیکال ، فاندامنتال و مالی رفتاری باشد که روش کانسلیم این جامعیت را دارد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک ابزار و روش معاملاتی برای تحلیل بازارهای مالی و انتخاب استراتژیهای سرمایه گذاری است. این تحلیل به همراه تحلیل بنیادی ( تحلیل فاندامنتال چیست؟ )، یکی از دو روش اصلی برای تحلیل بازارها است که شامل عملکرد گذشته بازار از نظر حرکت قیمت، حجم، میانگین ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال متحرک و موارد مختلف دیگری است. بر خلاف تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال بر روی سیگنالهای معاملاتی متمرکز است تا با بررسی روند سرمایه گذاری از طریق داده های معاملاتی و سایر عناصر آماری، سرمایه گذاری های خوب و فرصتهای تجاری مناسب را ترسیم کند.
به عنوان یک قاعده کلی، تحلیل تکنیکال، قیمت فعلی یا گذشته یک سهم را به عنوان بهترین شاخص برای پیشبینی قیمت آینده آن سهم در نظر میگیرد. تحلیل تکنیکال برای کشف ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال نقاط قوت یا ضعفهای احتمالی سرمایه گذاری و روند پیشبینی به شدت به نمودارهای مالی، دادهها و آمارها متکی است تا به تحلیل گران و سرمایه گذاران کمک کند تا تصمیم بگیرند که آیا روند یک سهم ادامهدار است یا خیر؟ تا بتوانند بهترین تصمیم را در بهترین زمان اتخاذ کنند.
منع اصلی تحلیل تکنیکال
اگر در بازارهای مالی فعال هستید، ممکن است با کتاب جان جی مورفی با عنوان “تحلیل تکنیکال بازار مالی” آشنا باشید. در این کتاب از تحلیل گران تکنیکال با عنوان چارتیست یاد میشود که اصطلاح متداولی برای اشاره به طرفداران این روش است. عنوان چارتیست از این واقعیت ناشی میشود که تکنیکالیستها هنگام توضیح تحلیلهای خود از نمودارهای زیادی استفاده میکنند و دائما به آنها مراجعه میکنند.
یکی از متداولترین منابع و نمودارهای قابل استفاده در تکنیکال، بازار فارکس می باشد؛ چرا که این بازار 24 ساعته است و دارای بازههای زمانی (تایم فریم) گستردهای است و این خود نمودارها و چارتهای بسیار گستردهای را در اختیار چارتیست ها قرار میدهد.
آنچه شما باید در مورد تحلیل تکنیکال بدانید
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی متفاوت است؛ زیرا تحلیل تکنیکال در تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک سهم نیست؛ اما در عوض با استفاده از الگوهای مختلف، روند کلی بازار را مشخص میکند تا از آنها به عنوان مبنای تصمیمات سرمایه گذاری استفاده کند. تحلیل تکنیکال دارای الگوها و نوسانگرنماهای (اندیکاتورها) مختلفی است. برخی از افراد از الگوهای داخل نمودار و برخی دیگر از ترکیب این الگوها با اندیکاتورها استفاده میکنند. تنها چیزی که در تحلیل تکنیکال اهمیت دارد استفاده از داده های گذشته است. معمولا تحلیل گران تکنیکال هنگام پیشبینی حرکات قیمتی آینده، ارزش سهام را در نظر نمیگیرند.
دوره های آموزش تحلیل تکنیکال آکادمی بورس پشوتن:
- دوره کامل آموزش تحلیل تکنیکال (مدرس پشوتن مشهوری نژاد)
- وبینار تحلیل تکنیکال از مقدماتی تا پیشرفته (مدرس برزو حق شناس)
- تمرین عملی تکنیکال و آشنایی با بازارهای جهانی (مدرس شروین ورجاوند)
- تحلیل تکنیکال از مقدماتی تا پیشرفته (مدرس پشوتن مشهوری نژاد)
فرضیات اصلی تحلیل تکنیکال
به منظور پیشبینی حرکتهای آینده قیمتها برای تصمیمگیری در مورد سرمایه گذاری استراتژیک، تحلیل تکنیکال فرضیات زیر را ارائه میدهد:
*همه چیز در بازار نهفته است.
*تغییرات قیمت تصادفی نیستند؛ بلکه قیمتها در جهت روندها حرکت میکنند.
*احتمال تشکیل یک الگو به اندازه پیشبینی مردم روی میدهد.
*تاریخ اغلب تکرار میشود.
نظریه اینکه همه چیز در بازار نهفته است، مبتنی بر این واقعیت است که تحلیلگران تکنیکال معتقدند عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار از قبل در قیمت سهام وجود دارند. این نظریه غالباً توسط متخصصان مختلف و فعالین بازار سرمایه مورد انتقاد قرار میگیرد؛ زیرا آنها معتقدند که تکنیکالیستها فقط حرکتهای قیمت را در نظر میگیرند و سایر عوامل اساسی و تاثیرگذار در بازار را را نادیده میگیرند.
فرض دوم اینکه تغییرات قیمت تصادفی نیستند از این باور ناشی میشود که قیمتها در روند حرکت میکنند، خواه این روند کوتاه مدت، میانمدت یا بلند مدت باشد. استراتژیهای معاملاتی تکنیکالی بیشتر بر این فرض استوار است که قیمت سهام احتمالاً روند گذشته را تکرار میکند. این فرضیه در صورتی کامل و درست خواهد بود که شرکت کنندگان در بازار و خریداران یک سهم از همان الگو در یک زمان مشخص استفاده نمایند؛ اما در صورتی که اکثر خریداران از سهم مورد نظر خارج شوند، الگوی مشخص شده فاقد اعتبار خواهد بود و این کار را برای تحلیل آینده مشکل خواهد کرد.
این ایده که تاریخ تمایل به تکرار دارد به روانشناسی بازار متکی است؛ به این معنی که هنگام بررسی برخی احساسات مانند هیجان و ترس، قیمتها و روندها بسیار قابل پیش بینی خواهد بود. البته الگوهای قیمتی بیشتر از 100 سال است که با توجه به احساسات و هیجانات بازار تجزیه و تحلیل شدهاند و مورد ارزیابی قرار گرفتهاند؛ بنابراین میتوان به قابل اتکا بودن آنها اطمینان داشت.
اندیکاتورها و اوسیلاتورها
همانطور که در بالا ذکر شد، تحلیل تکنیکال اغلب شامل استفاده از اندیکاتورها و اوسیلاتورها میباشد. در واقع این یک روش آماری است تا ذهنی که شامل تجزیه و تحلیل روند بازار، جریانات، نوسانات و حرکات قیمتی برای کمک به تحلیلگران در تأیید کیفیت الگوهای نمودار است. اندیکاتورها و اوسیلاتورها به دو شکل پیشرو و پسرو در دسترس هستند. هدف اول ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال پیشبینی حرکات آینده قیمت و کمک به شناسایی شکست روند قیمتی است، در حالی که مورد دوم در واقع تحرکات قیمت را دنبال و تأیید میکند. در واقع اندیکاتورها و اوسیلاتورها نقاط ضعیف و قدرتمند بازار را در یک ناحیه مشخص نشان میدهند. نمونههای زیادی از اندیکاتورها و اوسیلاتورها مانند : MACD , RSI , Stochastic , ADX , MA و… وجود دارند که هر کدام کاربرد خاص خود در زمانی مشخص را خواهند داشت.
الگوهای نمودار
الگوهای نمودار نقش زیادی در تحلیل سهام دارند و به تحلیلگران کمک میکنند تا سیگنالهای معاملاتی و حرکتهای آتی قیمتها را شناسایی کنند. این الگوها در تحلیل تکنیکال عمدتاً بر این فرض استوار است که تاریخ تکرار میشود، با این توجیه که الگوهای نمودار دوباره شکل میگیرند و همان نتایج قبلی را تولید میکنند. بیشتر الگوهای نمودار یا بازگشتی هستند یا ادامهدهنده هستند. الگوهای بازگشتی نشان میدهد که با تکمیل الگو روند معکوس خواهد شد و الگوهای ادامه دهنده نشان میدهد که با تکمیل الگو روند ادامه خواهد یافت.
برای نمونه الگوی نمودار سر و شانه را میبینید که نشان میدهد که روند پس از کامل شدن احتمالاً معکوس خواهد بود.
یکی دیگر از انواع الگوهای نمودار شامل الگوی فنجان و دسته فنجان است است که یک الگوی ادامهدهنده صعودی است و همچنین الگوی سقف دوقلو و کف دوقلو که دو مورد از معتبرترین الگوهای نمودار هستند که محبوبیت فوقالعادهای در بین معامله گران دارند. در زیر نمونهای از الگوی سقف دوقلو را مشاهده مینمایید.
انواع دیگر الگوهای نمودار شامل مثلث، پرچم، سقف و کف سه قلو و… می باشد که جزء الگوهای ادامه دهنده و بازگشتی هستند.
نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال
با استفاده از الگوهای مختلف نمودار و محاسبات، تحلیلگران تکنیکال میتوانند روند بازار را تشخیص دهند و حرکات آینده قیمتی را پیشبینی کنند. برخی از تحلیلگران از تحلیل تکنیکال برای ردیابی حجم معاملات و سایر عوامل موثر در بازار استفاده میکنند. اعتقاد اصلی در تحلیل تکنیکال سهام این است که قیمتها و روانشناسی بازار شاخصهای بزرگی در مورد این است که قیمت سهام به زودی افزایش مییابد یا کاهش مییابد.
تحلیل تکنیکال بدون ایراد نیست؛ بسیاری از تحلیلگران آن را اتلاف وقت و انرژی میدانند و مبنای پیشبینی خود از بازار را بر پایه تحلیل بنیادی میگذارند. از آنجا که تحلیل بنیادی ارزش ذاتی سهام را اندازه گیری میکند، شرایط کلی اقتصاد، شرایط صنعت و وضعیت مدیریت و اقتصادی یک شرکت را در نظر میگیرد. به نظر منتقدین تحلیل تکنیکال یک آرزو و امیدواری برای قیمت سهام است.
توصیه میشود که معامله گران قبل از تصمیمگیری در مورد رویکرد معاملاتی خود، تحقیقات گستردهای را انجام دهند. در صورت استفاده از تحلیل تکنیکال، انتخاب مناسبترین استراتژی یا سیستم معاملاتی بسیار مهم است؛ بنابراین بهترین روش قبل از شروع معامله آموزش در مورد چگونگی استفاده از تحلیل است؛ چه تحلیل بنیادی، چه تحلیل تکنیکال.