فارکس فکتوری در ایران

تحلیل تکنیکال

3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میله‌ای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما می‌دهد.
هر شمع به معنای یک بازه‌ی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم می‌شوند، بیانگر صعود یا نزول قیمت‌ها است. اندازه‌ی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان می‌دهد که هر شکلی یک معنی به‌خصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفاده‌ترین نوع نمودار شمعی است که میان معامله‌گران و تحلیل‌گران بورس، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان می‌کند.

خلاصه تحلیل تکنیکال برای معامله در بازار بورس و ارزدیجیتال و بازار فارکس

بطور کلی دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل و تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری در هر بازار مالی وجود دارد که در ادامه بصورت خلاصه با تحلیل تکنیکال آشنا میشود.

قیمت یک دارایی بهادار مانند سهام، کالا و غیره، بیانگر مجموع دانش کلی (تجزیه و تحلیل، دیدگاه‌ها و اقدامات) همه معامله کنندگان درباره آن دارایی است. برای تخمین و تعیین ارزش یک دارایی از دو روش اصلی استفاده میشود:

  1. تحلیل فاندامتال (بنیادی) که عبارت است از تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی یک شرکت، به منظور تعیین ارزش واقعی معاملات آن شرکت.
  2. تحلیل تکنیکال که تلاش می کند با کنکاش و تحلیل الگوها و روندها تمایل بازار را تشخیص داده و حرکت آینده قیمت را پیش‌بینی کند.

تجزیه و تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال، به معنی مطالعه و بررسی روندهای آماری حاصل از جمع آوری تاریخچه قیمت و داده‌های مربوط به حجم معاملات است. این به منظور تعیین فرصت‌ها برای معامله بکار گرفته می‌شود. تحلیلگران تکنیکال برای ارزیابی قدرت و ضعف یک دارایی، الگوهای حرکات قیمت، سیگنال معاملاتی و سایر ابزارهای تحلیلی را بررسی می‌کنند.

از تحلیل تکنیکال می‌توان برای هرگونه دارایی که دارای داده‌های مربوط به تاریخچه معاملاتی است، مانند رمزارزها، فارکس، کالاها و سهام استفاده کرد.

چرا تحلیل تکنیکال جواب می‌دهد؟

چارت قیمت و حجم معاملات، کلیه تصمیمات (خرید و فروش) که در گذشته تحلیل تکنیکال توسط فعالان بازار اتخاذشده را نشان می‌دهد. این تصمیمات به دوطریق بر تصمیمات آینده تأثیر می‌گذارند:

روانشناختی

آنچه که در گذشته انجام داده‌اید، روی رویکرد آینده شما نیز اثر می‌گذارد. به عنوان مثال، بسیاری از معامله‌گران تمایل دارند که روی قیمتی تمرکز کنند که در آن قیمت یک دارائی را خریده‌اند. در صورت کاهش ارزش، تمایل دارند که آن دارایی را زمانی بفروشند که قیمت به همان نقطه بازگشت نمود. در نهایت بدون سود و ضرر از معامله بیرون بیایند.

انعکاسی

برخی از معامله‌گران، روندها و الگوهای چارت را تشخیص داده و بر اساس آن معامله خرید یا فروش انجام می‌دهند. در صورتی که افراد کافی از معامله‌گران، استراتژی یکسانی را دنبال کنند، انتظار می‌رود که الگوهای چارت، نتایج موردانتظار را ارائه کنند. به احتمال زیاد این روند با پیوستن هرچه بیشتر معامله گرانی که این الگوهارادنبال می‌کنند پایدار تر خواهد شد.

روند چیست؟

سه روند بالقوه وجود دارد:

روند چیست؟

روند صعودی (Uptrend):

در این نوع روند، نمودار قیمت با تشکیل سقف‌های بالاتر (higher high) و کف‌های بالاتر (higher low)، با شیب مثبت در حال افزایش است.

روند نزولی (Downtrend):

در این نوع روند، نمودار قیمت با تشکیل سقف‌های پایین‌تر (Lower Highs) و کف‌های پایین‌تر (Lower Lows)، با شیب منفی در حال کاهش است.

روند رنج (Sideways ):

در این نوع روند، معاملات در یک کانال افقی با شیب نزدیک به صفر انجام می‌شود.

برخی اوقات، معامله‌گران از اصطلاح بازار خرسی (Bearish) یا گاوی (Bullish) برای اشاره به یک روند استفاده می‌کنند. ریشه کلمه Bullish از Bull است تحلیل تکنیکال به معنای گاو نر که هنگام حمله با سر پایین آماده است که شاخ‌هایش را به سمت بالا بیاورد و حمله ‌کند. بنابراین بازار بولیش قیمت‌ها را بالاتر می‌برد. ریشه کلمه Bearish نیز از Bear است به معنای خرس که هنگام حمله با قامت ایستاده، آماده است که با پنجه‌هایش به سمت پایین حمله ‌کند. بنابراین بازار بیریش قیمت‌ها را پایین‌تر می‌برد.

خطوط حمایت و مقاومت چیست؟

حرکت نمودار قیمت بصورت خطی نیست و در روندهای صعودی با مقاومت و در روندهای نزولی با حمایت مواجه می‌شود.

مقاومت (Resistance):

سطحی است که در آن انتظار می‌رود روند صعودی متوقف شده یا یا بازگشت کند و نشانگر تجمع و تمرکز فروشندگان است.

حمایت (Support):

سطحی است که در آن انتظار می‌رود روند نزولی متوقف شده یا بازگشت کند و نشانگر تجمع و تمرکز خریداران است.

وقتی سطح مقاومت شکسته شود، معمولاً به یک سطح حمایت تبدیل می شود و بالعکس.

در تحلیل تکنیکال، حمایت، اغلب به عنوان نقطه ورود و مقاومت به عنوان نقطه خروج استفاده می‌شود. در صورت قوی بودن روند، قیمت ممکن است بدون توقف، از سطح حمایت یا مقاومت عبور کند.

ابزارهای پیشرفته تحلیل تکنیکال

برای کسب دانش بیشتر در این حوزه، بهتر است بدانید که تحلیل‌گران به چه چیزهایی توجه می‌کنند.

نمودارهای OHLC (Open-High-Low-Close)

این نمودارها میله‌هایی را نشان می‌دهند که به نام شمعی یا کندل (candlesticks) معروف هستند. شکل کندل ها بسته به رابطه بین بالاترین و پایین‌ترین حد قیمت و نیز قیمت باز و بسته شدن کندل‌ها در یک بازه زمانی مشخص، تغییر می‌کند.

کندل صعودی (Bullish candle):

این کندل که به شکل سبز یا سفید نشان داده می‌شود، قیمت بسته شدن (close) آن در بالای قیمت باز شدن (opening‍‍) قرار دارد.

کندل نزولی (Bearish candle):

این کندل که به شکل قرمز یا سیاه نشان داده می‌شود، قیمت بسته شدن (close) آن در پایین قیمت باز شدن (opening‍‍) قرار دارد.

نمودارهای OHLC (Open-High-Low-Close)

نمودار شمعی یا کندل استیک(Candlestick ) مبتنی بر تکنیکی است که در دهه 1700 در ژاپن برای ردیابی قیمت برنج ساخته شد، اما یک روش مناسب برای تجارت هر دارایی مالی است که قابلیت نقدشوندگی دارد. کندل را می‌توان به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار داد (الگوهای ساده) اما بیشتر به صورت گروهی بررسی می‌شوند (الگوهای پیچیده).

هدف چارت کندلی، تعیین روند حرکت بازار است.

میانگین متحرک ساده (Simple moving average)

میانگین ​​قیمت بسته‌شدن سهام یا دارایی را در یک دوره مشخص زمانی نشان می‌دهد.

Simple Moving Average (SMA) Definition

بولینجر باندز (Bollinger Bands)

باندهای بولینجر باندز، یک باند گرافیکی (پوشش envelope) را با یک میانگین متحرک ساده در وسط باندها نشان می‌دهد. عرض این پوشش یا محدوده باند بالا و پایین، بیانگر نوسانات قیمت است.

نوسانات به نرخی گفته می‌شود که در آن قیمت یک دارایی می‌تواند افزایش یا کاهش یابد. نوسانات بالا بدان معنی است که ارزش دارایی می‌تواند به طور بالقوه در دامنه قیمتی وسیعی، بالا و پایین رود.

زمانیکه قیمت از میانگین فاصله می‌گیرد، احتمالاً شاهد یک “بازگشت به میانگین” (Mean Reversion) خواهیم بود. درست مثل فنری که تمایل دارد به موقعیت تعادل خود بازگردد، هرچه کشش بیشتری داشته باشد، نیروی تمایل به بازگشت قویتر خواهد بود.

میانگین متحرک واگرایی همگرایی (Moving Average Convergence Divergence)

میانگین متحرک واگرایی همگرایی که به اصطلاح مکدی (MACD)، خوانده می‌شود، یک اندیکاتور دنبال کننده روند است که ترکیبی از دو میانگین متحرک است:

  • میانگین متحرک کوتاه مدت
  • میانگین متحرک بلند مدت

این دو میانگین متحرک باهم ترکیب شده‌اند تا روند فعلی و تغییر احتمالی در حرکت قیمت را تشخیص دهند.

خطوط MACD نمایش داده شده در زیر را می توان به شرح زیر تفسیر کرد:

  • اگر خط آبی (خط MACD) بالاتر از خط نارنجی (خط سیگنال) باشد، شتاب حرکت، صعودی است (Bullish momentum ).
  • در مقابل، اگر خط آبی زیر خط نارنجی باشد، حرکت آن نزولی است (Bearish momentum).
  • واگرایی خطوط، بیانگر تقویت روند فعلی است، در حالی که همگرایی خطوط، روند معکوس را نشان می‌دهد.
  • وقتی خطوط از هم عبور می‌کنند، نشان‌دهنده تغییر احتمالی در شتاب حرکت قیمت (momentum) است.

تأثیر اخبار بر قیمت دارایی‌ها

رسانه، یکی از مؤثرترین ابزارهای تأثیرگذاری در عموم افراد است. اخبار فوری و سرخط خبرها، ممکن است موجب ترس و وحشت جمعی و یا خوشحالی عمومی شود. اخبار رویدادهای پرمخاطب در جهان، بوضوح روی بازار رمزارزها اثر می‌گذارند. در سپتامبر 2017، مقامات چینی، ICO (عرضه اولیه توکن رمزارز) را ممنوع اعلام کردند که منجر به سقوط قیمت بیت‌کوین تا سه هزار دلار شد. با این وجود سکه دورو دارد، زمانیکه شرکت‌های eBay و Dell اعلام کردند که بیت‌کوین را می‌پذیرند، قیمت این رمزارز دوباره صعودی شد.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟

به ‌طور معمول راه‌های متفاوتی به‌ منظور سرمایه‌گذاری وجود دارد که در اصطلاح شامل بازارهای متفاوتی هستند که به آن‌ها بازارهای سرمایه‌گذاری موازی نیز گفته می‌شود. در همین راستا بازار سرمایه به ‌عنوان یکی از پرسودترین بازارهای سرمایه‌گذاری شناخته‌ شده است و در دهه‌های اخیر افراد زیادی سرمایه خود را به‌ منظور کسب سود در این بازار تزریق کرده‌اند. یکی از شروط مهم و پایه‌ای در بازار بورس داشتن مهارت کافی و لازم در این حوزه است که تحلیل تکنیکال افراد با کسب این مهارت‌ها قادرند به بهترین شکل ممکن سرمایه خود را چند برابر کنند. البته در کنار مهارت‌های موردنیاز آشنایی با بازار و اخبار مهم و در ارتباط بودن با اشخاص حرفه‌ای و فعالین بازار نیز جزو ارکان این نوع از سرمایه‌گذاری نیز محسوب می‌شود. از قدیم از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به‌عنوان دو بازوی قدرتمند تحلیل سهام و بارز بورس یاد می‌شده که در زمان حال نیز همین تعریف صادق است.

تحلیل تکنیکال چیست؟

همان‌طور که از اسم تکنیکال مشخص است، تحلیل تکنیکال با استفاده از داده‌های نظیر نمودار، قیمت و حجم معاملات و ابزارهای مختلف به ارزیابی و تحلیل سهام و روند آن در روزهای آینده می‌پردازد. در اصل از تحلیل تکنیکال به‌ عنوان یک نوع استراتژی معاملاتی به ‌منظور ارزیابی سهم موردنظر و شناسایی فرصت‌های خوب برای ورود و خروج به سهم یاد می‌شود. شما از تحلیل تکنیکال می‌توانید بر روی تمام اوراق بهادری که دارای تاریخچه هستند و سوابق نوسانات و امور سرمایه‌گذاری آن قابل‌دسترس باشد استفاده نمایید. از تحلیل تکنیکال در اوراق سهم، بازار آتی و سایر اوراق استفاده می‌شود اما در نظر داشته باشید که عمده استفاده از این روش بیشتر در تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس کاربرد دارد.

می‌توان حدس زد که از زمان گذشته فرآیند تحلیل تکنیکال دستخوش تغییرات فراوانی بوده و اظهار نظرات بسیاری در این تکنیک پیاده‌سازی شده و در نهایت قالب اصلی آن در اختیار عموم گذاشته شد. تحلیل‌گران معمولاً از الگوهای متفاوتی در این پروسه از تحلیل سهام استفاده می‌کنند و به نتیجه دلخواه خود دست می‌یابند. در ادامه قصد داریم شما را با این الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال برمیگردد به شخصی به نام چارلز داو که او به ‌عنوان متخصص امور مالی در گذشته از جایگاه بالایی بهره‌مند بود و جالب این است که از او به‌عنوان روزنامه‌نگار و کارآفرین یاد می‌شده. آقای داو بنیان‌گذار نشریه معروف وال‌استریت ژورنال نیز بوده و همچنین درگذر زمان شاخص صنعتی داو جونز نیز توسط وی تأسیس شد. چارلز داو به دنبال موفقیت‌های پی‌درپی در صنعت سرمایه‌گذاری، جزو اولین اشخاصی بود که قدم به عرصه تحلیل تکنیکال نهاد او با تشخیص و تعیین قیمت متوسط روزانه و هفتگی و ماهانه و نظم و ترتیب دادن به برخی الگوها به جریانات بازار پرداخت. بعدها با حضور اشخاص برجسته در بازار سرمایه و ارائه نظرات علمی و دقیق، تحلیل تکنیکال به ‌عنوان پایه و اساس شناخت سهم و روند آن در آینده مشخص شد.

چگونه تحلیل تکنیکال کنیم

معمولاً در این حوزه تحلیلگر تکنیکال با تمام حواس و دانسته‌های خود در تلاش است که روند حرکت سهم در آینده و تغییرات قیمتی سهم را پیش‌بینی کند. در کنار داده‌های مختلف به‌ منظور تحلیل، تحلیل‌گر می‌تواند از دو عامل قیمت و حجم معاملات سهم موردنظر ارزیابی خود را پیش ببرد. معمولاً برای انجام فرآیند تحلیل تکنیکال می‌توان از نظریه‌ها و الگوهای بی‌شماری استفاده کرد تا به نتیجه دلخواه رسید اما هر تحلیلگری با توجه به پشتوانه علمی و تجربیات خود در حوزه بازار بورس از این علم مهم در ارزیابی‌های خود استفاده می‌کند. جالب است بدانید که از بین تمامی ابزارهای موجود و معرفی‌شده در حوزه تحلیل تکنیکال، برخی از آن‌ها بر روند کنونی و در حال حاضر سهم تمرکز دارند و برخی از آن‌ها مختص پیش‌بینی روند آینده سهم هستند.

بررسی فرضیات مهم در تحلیل تکنیکال

در قسمت‌های قبلی مقاله با چارلز داو آشنا شدید در این قسمت یک نقل ‌قولی از داو وجود دارد که بیان داشت، مهم‌ترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را مشخص می‌کند. در صورت آشنایی با بازار بورس و شناخت فن‌های تحلیل تکنیکال متوجه خواهید شد که این نوع از تحلیل بیشتر بر تحلیل آماری نوسانات قیمت سهم تکیه دارد و در تلاش است که با بررسی الگوهای گذشته و روندهایی که طی کرده و وضعیت کنونی سهم، به پیش‌بینی قیمتی سهم بپردازد. شما به ‌عنوان یک معامله‌گر باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که امکان دارد معادلات در نظر گرفته‌ شده شما با انتشار یک خبر یا تزریق هیجانات در بازار جور درنیاید و روند سهم برخلاف پیش‌بینی شما حرکت کند.

نظریه بعدی در مورد تحلیل تکنیکال که توسط داو مطرح شد به این شکل است که نوسانات قیمتی بازار به‌ صورت تصادفی نبوده و الگوها و روند آن در طی زمان تکرار خواهد شد. بر اساس این نظریه متوجه می‌شوید که این روندها ممکن است در بازه زمانی کوتاه‌مدت و یا بلندمدت خود را نشان دهند و در همین راستا شما با مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال قادر هستید که در این بازه‌های زمانی از سرمایه خود در بازار بورس سود کسب کنید. در حال حاضر تحلیل تکنیکال مهم شناخته می‌شود که در ادامه به تشریح آن‌ها می‌پردازیم.

  1. قیمت همه‌چیز را مشخص می‌کند: در دنیای تحلیل تکنیکال طبیعتاً عده‌ای هم منتقد وجود خواهند داشت که بر اساس اظهارنظر آن‌ها این موضوع که تنها در نظر گرفتن نوسانات قیمتی یک سهم برای پیش‌بینی روند آن سهم کافی است را قبول ندارند. اصل تحلیل تکنیکال بر این معتقد است که همه موارد از جمله فرآیند اصول بنیادی نیز در قیمت یک سهم مشخص بوده، در ادامه تنها چیزی که بسیار مهم واقع می‌شود تحرکات قیمتی سهم است که با استفاده از آن می‌توان میزان عرضه و تقاضای بازار را سنجید.
  2. قیمت در روند نمودار حرکت می‌کند: تحلیلگران تکنیکالی بر این اصل معتقد هستند که قیمت‌ها در روندهای زمانی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت در حال حرکت‌اند و روال گذشته را تکرار می‌کنند.
  3. گذشته تمایل به تکرار دارد: معمولاً با فعالیت در بازار بورس و بررسی اجمالی نمودارهای سهم‌های متفاوت متوجه خواهید شد که روند قیمت از گذشته تاکنون تکرار می‌شود. در اصل مواردی نظیر برخورد احساسی و تزریق هیجانات منفی و مثبت در بازار بورس منجر به ایجاد این تکرار می‌شوند.

معرفی سطوح مختلف تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال سطوح مختلفی دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

سطح اول: بررسی انواع نمودارها

نمودار یک جدول است که بر روی آن خطوط گرافیکی‌ای درج می‌شوند تا بتوان تاریخچه‌ی قیمت‌ها را مشاهده کرد، نمودارها پایه و اساس تحلیل را شکل می‌دهند که قبل از هرچیزی لازم است ابتدا به آن‌ها توجه شود.
در تحلیل تکنیکال 3 نوع نمودار معروف وجود دارند که در ادامه برای هرکدام مثال‌هایی خواهیم آورد:

1. خطی

نمودار خطی

نمودار خطی، یک خط زیگزاگی است که نقاط بسته شدن معاملات سهام شرکت را در بازه‌ی زمانی نشان می‌دهد.
وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد می‌شود که وضعیت کلی را به ما نشان می‌دهد.

نمودار میله‌ای

2. میله‌‎ای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازه‌ی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میله‌ها قیمت معاملات در آن بازه‌ی زمانی را نشان می‌دهند که تا سقف و کف آن چه بوده.

نمودار شمعی

3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میله‌ای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما می‌دهد.
هر شمع به معنای یک بازه‌ی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم می‌شوند، بیانگر صعود یا نزول قیمت‌ها است. اندازه‌ی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان می‌دهد که هر شکلی یک معنی به‌خصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفاده‌ترین نوع نمودار شمعی است که میان معامله‌گران و تحلیل‌گران بورس، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان می‌کند.

سطح دوم: حمایت و مقاومت

حمایت و مقاومت

این سطح یکی از با ارزش‌ترین سطوحی است که بعد از شناخت نمودارها، لازم است آن را فرا بگیرید، حمایت به معنای نزول قیمت بوده و مقاومت به معنای صعود قیمت است که حال جمع بندی‌شان نیز یک روند حمایتی یا مقاومتی را بیان می‌کند.
در تصویر فوق، کلیت نمودار مقاومتی است اما سطوح حمایتی نیز در آن دیده می‌شوند که پیش‌بینی این سطوح اجمالاً به همین درس مربوط است و اساس کلی آن در این سطح بررسی می‌شوند تا شخص بتواند اصول اولیه پیش‌بینی را بیاموزد.

سطح سوم: خطوط روند و رسم کانال

خطوط روند و رسم کانال

رسم خطوط روند باعث ایجاد کانال‌هایی می‌شوند که می‌توان با استفاده از آن‌ها بازار را بهتر روانشناسی کرد.
هر نمودار می‌تواند در برگیرنده‌ی سه نوع کانال باشد:
یک نوع؛ صعودیِ آبی «رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانال‌ها با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم می‌شوند و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه داده می‌شوند.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
در حقیقت چیزی که این کانال‌ها به معامله‌گران می‌گویند: بیان الگوهای تکرار شونده مثل «امواج الیوت» هستند که درک‌شان را تسهیل بخشیده و پیش‌بینی روند یک نمودار را ساده می‌کنند.

سطح چهارم: علوم فیبوناچی

بحثی که برای استفاده‌ی حرفه‌ای از دانسته‌های مربوط به نمودارها لازم است، آموزش اندیکاتور فیبوناچی می‌باشد.
شما بعد از شناخت کلی نمودارها، سطوح نموداری و کانال‌ها، لازم است اصول و نسبت‌هایی که برای تحلیل لازم هستند را بیاموزید که متعارفاً سرفصل‌های آن به فیبوناچی باز می‌گردد.
فیبوناچی، سطوحی هستند که برای شناخت فرصت‌های ورود و خروج از سهام را نشان می‌دهند که به نسبت‌های ریاضی مربوط می‌شود.

سطح پنجم: خواندن شاخص‌ها

«شاخص» در حقیقت به معنای رقمی است که در یک بازه‌ی زمانی به ‌عنوان سود یا ضرر میانگین چند مشترک تعیین می‌شود. این مساله در بورس نیز همین معنی را می‌دهد.
به‌طور‌ کلی در بازار بورس ایران تعدادی زیادی شاخص اصلی و‌ فرعی مختلف داریم که هر کدام طبق دسته‌بندی خود وضعیت مجموعه‌ای از شرکت‌ها را نشان می‌دهند. این سطح به بررسی این شاخص‌ها و شناخت‌شان می‌پردازد.

سطح ششم: مرور تخصصی یا استفاده پیشرفته

همانطور که می‌دانید، هر علمی یا دانشی در سطوح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته تدریس می‌شود و یادگیری هر علم به همین شکل صورت می‌پذیرد. یعنی؛ نکات پیشرفته را لازم است بعد از طی کرن سطوح نامبرده انجام داد، اما چرا؟
اگر به کارکرد یادگیری انسان نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که مغز، ابتدا موارد ساده را از میان اطلاعات بررسی کرده، ذخیره می‌کند و سپس به سراغ موارد پیشرفته می‌رود. اگر در سطوح آموزشیِ تحلیلِ تکنیکال، در هر سطح به موضوعات پیشرفته یا پیچیده نیز پرداخته شود، مغز در یادگیری آن اطلاعات و طبقه‌بندی آن‌ها دچار اشکال شده و همان موضوعات پایه را نیز فراموش می‌کند.
به همین سبب سطوح پیشرفته اغلب برای انتهای هر آموزش استفاده می‌شوند تا شخص بتواند ساختار یافته‌تر آن علم را آموخته و استفاده موثرتری از آن داشته باشد.

تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟

همان‌طور که در قسمت‌های ابتدایی به این اصل اشاره کردیم، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از بهترین و پرکاربردترین روش‌های معاملاتی در بازار بورس هستند. از هر کدام از این روش‌ها به‌ منظور تحلیل، بررسی داده‌ها، ارزیابی موقعیت فعلی و پیش‌بینی قیمتی آینده سهم استفاده می‌شود که همانند عرصه‌های مختلف در حوزه مالی و سرمایه‌گذاری دارای حامیان و منتقدان خاص خود است.

در تحلیل بنیادی به‌ طور معمول به ارزش ذاتی سهم پرداخته ‌شده و مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این ارزیابی از داده‌های اقتصادی، صنایع و شرایط مالی شرکت‌ها و … استفاده می‌کند تا به تحلیل بنیادی سهم بپردازد. تحلیل تکنیکال از این‌ جهت با تحلیل بنیادی متفاوت است که عامل قیمت و حجم سهم موردنظر، به‌عنوان تنها ورودی‌های ارزیابی یا تحلیل به شمار می‌آیند. در تحلیل تکنیکال به ارزش ذاتی سهم پرداخته نمی‌شود اما در عوض از نمودار سهام استفاده می‌شود که با تعیین الگوهای آن، رفتار سهم را در آینده نمایش داده شود.

سخن آخر

با توجه به مطالب ارائه ‌شده در مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال به تنهایی پتانسیل بسیار بالایی برای ارزیابی بازار و روند قیمتی سهم داشته و می‌توان با تکیه ‌بر آن تصمیم‌گیری‌های معقول‌تری به‌منظور سرمایه‌گذاری در این بازار اتخاذ کرد. یکی از مزیت‌های تحلیل تکنیکال وجود الگوها و ابزارهای متنوع در آن است که هر فردی با تکیه ‌بر دانش و تخصص خود در آن حوزه یا الگوی به‌ خصوص قادر به انجام ارزیابی یا تحلیل سهم‌ها خواهد بود. پیشنهاد می‌کنیم به‌ منظور شروع سرمایه‌گذاری موفق در بازار بورس و کسب سود عالی از فن‌های تحلیل تکنیکال بهره‌مند شوید.

آموزش مبانی بورس؛ اصول تحلیل تکنیکال یا فنی

احمد سبحانی

یکی دیگر از روش‌های مرسوم برای تحلیل بازار سهام تحلیل تکنیکال تحلیل تکنیکال است. در این تحلیل نیازی به بررسی جزءبه‌جزء صورت‌های مالی یا بررسی وضعیت صنعت نیست. در این مقاله به آموزش مبانی تحلیل تکنیکال و چگونگی استفاده از آن می‌پردازیم.

همان‌طور که می‌دانیم ما در بازار سهام دو نوع رویکرد برای تجزیه و تحلیل سهام دراختیار داریم. رویکرد اول تجزیه و تحلیل بنیادین است و دیگری تجزیه و تحلیل تکنیکال. تحلیل بنیادین بسیار سخت و زمان‌بر است از این رو بسیاری از افراد تازه‌کار و کسانی که مطالعاتی در زمینه مالی ندارند، نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. از این رو اکثر تحلیل‌گران به سمت استفاده از ابزارهای تکنیکال سوق پیدا می‌کنند. این نوع تجزیه و تحلیل نیازی به داشتن دانش وسیعی در مورد بنیاد سهم یا مواردی از این قبیل ندارد بلکه در این روش تنها می‌توان با دنبال کردن روند قیمت آینده سهم را پیش‌بینی کرد. در ادامه با ما همراه باشید تا کمی با مبانی تجزیه و تحلیل تکنیکال آشنا شوید.

اصول تحلیل تکنیکال

یک تحلیل‌گر تکنیکال باید به سه اصل مهم در این حوزه اعتقاد راسخ داشته باشد: ۱- عملکرد بازار در قیمت‌ها لحاظ می‌شود، ۲- قیمت‌ها باتوجه‌به روند حرکت می‌کنند و ۳- تاریخ تکرار می‌شود.

عملکرد بازار در قیمت‌ها لحاظ می‌شود

تا زمانی‌که به درک درستی از این جمله نداشته باشید نمی‌توانید یک تحلیل‌گر تکنیکال باشید. درواقع عملکرد بازار، سنگ بنای تحلیل تکنیکال است و هرچیزی اعم از جغرافیا، وضعیت صنعت، عملکرد شرکت، موضوعات روانشناختی و. در نهایت در قیمت‌های موجود در بازار منعکس می‌شود. اگرچه این اصل تنها یک فرضیه است، اما تلاش‌های زیادی برای نشان دادن خلاف آن صورت گرفته که هرگز نتیجه‌ای در پی نداشته است.

قیمت‌ها باتوجه‌به روند حرکت می‌کنند

دانستن مفهوم روند نکته‌ای حیاتی است. منظور از روند، حرکت کلی سهم و جهت حرکت آن است. یک سهم می‌تواند در یک روز سقوط زیادی داشته باشد، اما همچنان روند آن صعودی باشد. روندها به ما می‌گویند که در مجموع باید منتظر چه نوع حرکتی در سهم باشیم.

تاریخ دوباره تکرار می‌شود

بخش عمده‌ای از تحلیل تکنیکال مربوط به مطالعه رفتار انسان است. انسان‌های مختلف در شرایط یکسان واکنش‌های تقریبا یکسانی از خود بروز می‌دهند. در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که می‌توان با مطالعه رفتارهای گذشته انسان، رفتارهای آینده آن‌ها را نیز پیش‌بینی کرد یا اینکه آینده، تکرار گذشته است.

مفاهیم بنیادی روند

به‌معنای کلی، روند برابر با جهت حرکت قیمت در بازار است. اما ما نیاز به تعریف دقیق‌تری داریم. اول از همه، بازارها به‌طور کلی در یک خط مستقیم از یک جهت حرکت نمی‌کنند. حرکت بازار به‌صورت نوسانی یا زیگ‌زاگی است. این زیگ‌زاگ‌ها شامل قله‌ها و دره‌های کاملا آشکار هستند. جهت این قله‌ها و دره‌ها روند بازار را نشان می‌دهد. به‌عنوان مثال در روند صعود دره‌ها بالاتر از دره‌های قبلی و قله‌ها نیز بالاتر از قله‌های قبلی قرار می‌گیرند همینطور در روند نزولی دره‌ها پایین‌تر از دره‌های قبلی و قله‌ها نیز پایین‌‌تر از قله‌های قبلی قرار دارند. همچنین روندها می‌توانند خنثی نیز باشند درواقع در بهترین حالت، یک سوم زمان بازار در حالت خنثی یا بی‌روند می‌گذرد.

حمایت و مقاومت

گفته شد که در روندها، قله‌ها و دره‌های زیادی وجود دارد اما دلیل ایجاد این قله‌ها و دره‌ها چیست؟ در اینجا مفاهیمی به‌عنوان حمایت و مقاومت مطرح می‌شود. هنگامی سهم در حال کاهش قیمت است، این کاهش قیمت تا بدانجا ادامه پیدا می‌کند تا به نقطه‌ای برسیم که جذابیت خرید برای خریدار افزایش پیدا کنید. در این نقطه خریداران افزایش پیدا کرده و قدرت آن‌ها به قدرت فروشندگان غلبه می‌کند و جهت حرکت سهم از نزولی به صعودی تغییر می‌کند. در این نقطه که به آن نقطه حمایتی گفته می‌شود یک دره بوجود می‌آید. همچنین در جهت عکس هنگامی که سهم در حال افزایش قیمت است، قیمت به جایی می‌رسد که دیگر جذابیتی برای خریداران ندارد و از طرفی فروشندگان نیز به این نتیجه می‌رسند که افزایش قیمت از این سطح به بعد دیگر معقول نیست پس اقدام به فروش می‌کنند. درنتیجه جهت حرکت قیمت از صعود به نزولی تغییر می‌کند. در این نقطه که به آن نقطه مقاومتی گفته می‌شود یک قله بوجود می‌آید.

مجموعه مقالات آموزشی بازار سرمایه

معکوس شدن نقش حمایت و مقاومت

بسیار پیش می‌آید که روند قیمت می‌تواند یک مقاومت سنگین را بشکند و از آن عبور کند و بعدها آن مقاومت برای سهم نقش حمایتی را بازی می‌کند. به‌عنوان مثال قیمت سهمی چند بار با برخورد به سطح ۱۰۰۰ تومان سقوط می‌کند و نمی‌تواند این سطح را رد کند، چرا که فروشندگان تصور می‌کنند ارزش سهم نمی‌تواند بیش از این مقدار باشد. اما پس از آنکه این سطح را شکست و به بالاتر از آن حرکت کرد، هنگامی که دوباره سهم می‌خواهد به زیر ۱۰۰۰ تومان حرکت کند توسط خریداران حمایت شده و به بالای ۱۰۰۰ تومان رانده می‌شود. برای مشخص شدن دلیل این اتفاق باید به روان‌شناسی حمایت و مقاومت رجوع کنیم.

روانشناسی حمایت و مقاومت

برای شروع بحث بهتر است شرکت‌کنندگان در بازار را به سه گروه تقسیم‌بندی کنیم: خریداران، فروشندگان و کسانی که تصمیم نمی‌گیرند. خریداران کسانی هستند که قبلا چیزهایی خریده‌اند، فروشندگان کسانی هستند که خود را به فروش متعهد کرده‌اند و کسانی هم که تصمیم نگرفته‌اند نمی‌دانند بفروشند یا بخرند.

هنگامی که سهم از عدد ۱۰۰۰ تومان فراتر می‌رود خریدارانی که در این عدد خرید کرده‌اند ناراحت‌اند که چرا بیشتر نخریده‌اند، پس اگر بازار دوباره به همان سطح بازگردد باز هم خرید خواهند کرد. فروشندگان نیز از اینکه سهم را در قیمتی پایین‌تر فروخته‌اند ناراحت‌اند پس احتمالا در فرصت خرید بعدی در سهم ۱۰۰۰ تومان اقدام به خرید می‌کنند و دسته سوم نیز وقتی می‌بینند قیمت‌ها بالاتر از سطح ۱۰۰۰ تومان رفته است، تلاش می‌کنند در اولین فرصت اقدام به خرید کنند، می‌بینید که هر سه گروه می‌خواهند در سطح ۱۰۰۰ تومان خرید انجام دهند و این گونه است که یک سطح مقاومت به حمایت تبدیل می‌شود. البته باید توجه داشت که همواره یک حمایت به مقاومت یا مقاومت به حمایت تبدیل نمی‌شود و باید فاکتورهای زیادی مانند درجه نفوذ و حجم معاملات را در نظر گرفت.

اهمیت قیمت‌های رند

قیمت‌ها در هنگام رسیدن به یک عدد یا میانگین رند تمایل دارند جهت صعودی یا نزولی خود را تغییر دهند. دلیل این امر بسیار ساده است چراکه خریداران و فروشندگان تمایل دارند خرید و فروش خود را روی اعداد رند قرار بدهند. به‌عنوان مثال در بازار طلای جهانی در سال ۱۹۸۲ طلا تا ۳۰۰ دلار کاهش یافت سپس در سال ۱۹۸۳ تا ۵۰۰ دلار افزایش پیدا کرد و سپس تا ۴۰۰ دلار کاهش یافت، در سال ۱۹۸۷ دوباره تا ۵۰۰ دلار افزایش پیدا کرد. اگرچه در بازارهای جهانی دیگر بسیار کمتر شاهد چنین رویکردی هستیم چرا که امروزه در بازارهای جهانی با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده ریاضی و یارانه‌های پیشرفته، خرید و فروش در قیمت‌های دقیق‌تری صورت می‌گیرد تا بیشترین سودآوری را داشته باشد اما در بازار بورس ایران ازآنجاکه همچنان مبالغ خرید و فروش به‌صورت دستی وارد می‌شود شاهد ایجاد قله‌ها و دره‌ها در اعداد رند هستیم.

نکته‌ حائز اهمیت این است که هیچ‌گاه نباید دستور خرید یا فروش را در این اعداد قرار داد. هنگامی که می‌خواهید خرید کنید بهتر است کمی بالاتر از اعداد رند و هنگام فروش بهتر پایین‌تر از اعداد رند دستور خرید قرار دهید.

الگوهای قیمت

همان‌طور که گفته شد در تحلیل تکنیکال ما معتقدیم که نمودار از الگوهای از پیش تعیین شده‌ای پیروی می‌کند. این الگوها به دو الگوی برگشتی و ادامه‌دار تقسیم می‌شود. همان‌طور که از اسم آن‌ها پیدا است، الگوی برگشتی الگویی است که در صورت وقوع منجر به معکوس شدن روند قیمت می‌شود و الگوی ادامه‌دار الگویی است که در صورت وقوع، روند فعلی را حفظ کرده و ادامه می‌دهد.

از جمله الگوهای برگشتی می‌توان به الگوی سروشانه، الگوی کف‌ها و سقف‌های سه‌قلو، کف‌ها و سقف‌های دوقلو، الگوی نعلبکی و اسپایک و. همچنین در مورد الگوهای ادامه‌دار می‌توان به الگوهای مثلثی (مثلث کاهشی، مثلث متقارن و. )، الگوهای پرچم، الگوهای کنج، مستطیل و. اشاره کرد. نکته ای که باید در الگوهای قیمتی توجه کرد حجم معاملات و هدف قیمت است.

میانگین متحرک

یکی از متنوع‌ترین و گسترده‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده از میانگین متحرک است. به جرات می‌توان گفت این ابزار اساسی‌ترین ابزار برای اکثر تحلیل‌گران تکنیکال در جهان است. هرچه دوره زمانی کوتاه‌تر باشد، حساسیت میانگین متحرک نسبت به قیمت بیشتر می‌شود به‌عنوان مثال میانگین متحرک ۱۰ روزه نسبت به میانگین متحرک ۲۰۰ روزه حساسیت بسیار بیشتری نسبت به تغییرات قیمتی از خود نشان می‌دهد.

انواع میانگین متحرک

میانگین متحرک ساده

این نوع از میانگین متحرک توسط اکثر تحلیل‌گران استفاده می‌شود. اما عده‌ای سودمندی آن را زیر سؤال می‌برند اول به آن خاطر که دامنه تحت پوشش آن بسیار محدود است (به‌عنوان مثال در میانگین متحرک ۱۰ روزه تنها ۱۰ روز اخیر مورد بررسی قرار می‌گیرد) و انتقاد دوم این است که میانگین متحرک ساده به تمام روزها وزن یکسان می‌دهد درحالی‌که باید روزهای اخیر وزن بالاتری داشته باشند.

میانگین متحرک خطی وزنی

برای اصلاح مشکل وزن، برخی از تحلیل‌گران از میانگین متحرک وزنی خطی استفاده می‌کنند. در این محاسبه، قیمت نهایی روز دهم (در صورتی که میانگین ۱۰ روزه باشد) با ۱۰ ضرب می‌شود، روز نهم در ۹، روز هشتم در ۸ و غیره. به این ترتیب وزن بیشتری به قیمت‌ّای اخیر داده می‌شود. سپس عدد بدست آمده بر مجموع ضرایب تقسیم می‌شود. بااین‌حال میانگین وزنی خطی هنوز جوابی برای اینکه میانگین متحرک محدودیت زمانی دارد ارائه نمی‌دهد.

میانگین متحرک نمایی

این نوع میانگین هر دو مشکل را برطرف کرده است. در محاسبه این میانگین، اگرچه وزن بیشتری به داده‌های اخیر داده می‌شود اما درعین‌حال تمام داده‌های گذشته در آن لحاظ می‌شود.

استفاده از میانگین متحرک

استفاده از دو میانگین متحرک برای دریافت اخطار

به این روش، روش متقاطع گفته می‌شود. در این روش دو میانگین متحرک که یکی بازه زمانی کوتاه و دیگری بلند دارد را رسم می‌کنیم. (میانگین‌های متحرک محبوب ۵ و ۲۰ روزه و ۱۰ و ۵۰ روزه است) هنگامی که میانگین متحرک کوتاه‌تر، میانگین متحرک بلندتر را به سمت بالا شکست اخطار خرید و زمانی‌که به سمت پایین شکست اخطار فروش دریافت می‌کنیم.

استفاده از سه میانگین متحرک

در این روش از سه میانگین متحرک (معمولا ۴-۹-۱۸ روزه) استفاده می‌کنیم تا روند حرکت قیمت را دریابیم. این مفهوم اولین‌بار توسط آر.سی.آلن در سال ۱۹۷۴ در کتاب «چگونه می‌توان از کالاها ثروت ساخت» آورده شده. هنگامی که این سه میانگین متحرک به ترتیب قرار گرفتند، یعنی بالاترین تراز میانگین ۴ روزه سپس ۹ روزه و پایین‌ترین تراز، میانگین متحرک ۱۸ روزه بود، در اینجا سیگنال خرید می‌گیریم و زمانی‌که ترتیب معکوس شد سیگنال فروش می‌گیریم.

اوسیلاتورها یا نوسان‌نماها

همان‌طور که گفته شد بازار همواره دارای روند نیست و زمان‌هایی وجود دارد که بازار در حال نوسان کردن و اصطلاحا بدون روند است. اوسیلاتورها ابزاری به دست می‌دهند که می‌توان با استفاده از آن از دوره‌های نوسانی قیمت نیز سود کسب کرد. البته ارزش نوسان‌نماها محدود به دوره‌های بدون روند نیست، نوسان‌نماها در رابطه با نمودارهای قیمت در طی مراحلی، با آگاه کردن معامله‌گر نسبت به اخطارها و نقاط هیجان‌انگیز کوتاه‌مدت در بازار، که معمولا به‌عنوان از شرایط خارج از بورس شناخته می‌شود، تبدیل به یک واحد بسیار باارزش می‌شود. همچنین نوسان‌نماها می‌توانند پیش از اینکه این وضعیت‌ها در قیمت مشاهده شوند، به معامله‌گر در مورد پایان روند هشدار دهند.

انواع اوسیلاتورها

اوسیلاتورها انواع مختلفی دارد و هرروز نیز اوسیلاتورهای بیشتری توسط توسعه‌دهندگان اضافه می‌شوند. در اینجا به چند اوسیلاتور مهم در بازار اشاره می‌کنیم:

اوسیلاتور CCI

این اوسیلاتور قیمت فعلی را با میانگین متحرک ۲۰ روزه مقایسه می‌کند و عددی مابین ۱۰۰+ تا ۱۰۰- به ما ارائه می‌دهد. هرگاه شاخص این اوسیلاتور از این محدوده فراتر رفت به ما اخطار می‌دهد که امکان دارد روند معکوس شود.

اندیکاتور RSI

این اندیکاتور به ما عددی مابین ۰ تا ۱۰۰ ارائه می‌دهد هنگامی که شاخص به بالای سطح ۷۰ رفت سیگنال فروش به ما داده می‌شود و هنگامی که شاخص به زیر ۳۰ افت کرد سیگنال خرید صادر می‌شود. همچنین سطح ۸۰ به‌عنوان سطح اشباع خرید و سطح ۲۰ به‌عنوان سطح اشباع فروش شناخته می‌شود.

نکته پایانی

ابزارهای تکنیکال متعددی در بازارهای مالی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد که توضیح تمام آن‌ها در این مقاله امکان‌پذیر نیست از جمله این ابزار می‌توان به چنگال گن، الگوهای شمع ژاپنی، امواج الیوت، فیبوناچی زمانی، فیبوناچی اصلاحی و. اشاره کرد. باید توجه داشت که در تحلیل تکنیکال مشخص کردن استراتژی معاملاتی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. هیچ‌کس نمی‌تواند به تمام ابزارهای تکنیکال مسلط باشد و حتی نیازی هم به چنین چیزی نیست. یک تحلیل‌گر خوب تحلیل‌گری است که به ابزارهایی که از آن‌ها استفاده می‌کند، تسلط کامل داشته باشد.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال (آشنایی و بررسی سیر تکامل تحلیل تکنیکال)

مقدمه ای از تاریخچه تحلیل تکنیکال :

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های تحلیل بازارهای مالی است و طرفداران زیادی دارد، افراد برای حضور در بازارهای مالی برای تجزیه و تحلیل سهام شرکتی یا قیمت یک کالا به نمودار قیمتی آن مراجعه می‌کنند. تحلیل تکنیکال روشی است که همه‌ی اصول آن بر طبق قیمت آن سهام یا کالا می‌باشد و آنچه از رفتار قیمت برداشت می‌شود و کلیه ابزاری که با استفاده از آن روی قیمت بتوان حرکت‌های آینده سهامی یا قیمت کالایی را پیش‌بینی کرد را گویند. تحلیل تکنیکال دانشی تجربی است که به تدریج در طی دویست سال گذشته تکامل‌یافته است و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشته‌اند. اگرچه مشاهدات تجربی، روانشناسی و تحلیل رفتار طبیعی انسان‌ها در ساختار این علم نقش پیداکرده است، اما استدلال و منطق هم در بستر آن جریان دارد. در ادامه این مطلب با تاریخچه تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا می شویم.

تاریخچه تحلیل تکنیکال پیش از نظریه داو

منشأ پدید آمدن تفکر تحلیل بازار بر پایه روش‌های تکنیکی به بیش از سیصد سال پیش بازمی‌گردد. زیرا همه‌چیز از مشاهدات معامله گران به تغییرات قیمت کالا و سهام آغازشده است.

هلندی‌ها و ژاپنی‌ها اولین تحلیل گران تکنیکی

گفته می‌شود در طی قرن هفدهم میلادی فردی به نام “جوزف وگا” با بررسی تکنیکی نسبت به روند قیمت‌ها، در بازار هلند معامله انجام می‌داده است. در ژاپن و در طی قرن هجدهم میلادی، تکنیک‌های تحلیل شمعی رواج یافت که پایه‌گذار آن شخصی بود به نام “مونه هیسا هما” ( Munehisa Homma )

ژاپنی‌ها در ابتدا از نمودارهای شمعی برای ثبت و بررسی میزان تغییرات قیمت کالاها و به ویژه برنج استفاده می‌کردند. با رشد بازارهای مالی، و به دلیل آنکه الگوهای شمعی به آسانی در ذهن تحلیل گران و معامله گران نقش می‌بندند، تکنیک‌های شمعی ژاپنی توسعه بیشتری یافت و در سایر بازارها مورد استفاده قرار گرفت.

با وجود آنکه ژاپنی‌ها نخستین قدم را برای تحلیل پیشینه تاریخی قیمت‌ها برداشتند، اما زمینه‌های پیشرفت تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت در ایالات‌متحده و توسط چارلز داو پایه‌ریزی شد. زیرا ژاپنی‌ها تا آن زمان صرفاً ابزاری را برای پیش‌بینی معرفی کردند، اما نمی‌توان زاویه نگرش و نظریات چارلز داو را با تکنیک‌های متداول آن دوره در یک سطح دانست.

در تاریخچه تحلیل تکنیکال داو تنها به معرفی یا کشف چند ابزار یا روشی مخصوص نپرداخت، بلکه تحلیل تکنیکال را به عنوان یک علم پایه‌ریزی کرد و اصولی در ارتباط با سرمایه‌گذاری، رفتار بازار و تغییرات قیمت‌ها مطرح نمود.

پایه‌گذاری تحلیل تکنیکال سنتیپیش گامی چارلز داو

“چارلز هنری داو” Charles Henry Dow روزنامه‌نگاری آمریکایی بود که در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر “استرلینک کانک تیکات” Streling Connecticut به دنیا آمد. در سن ۲۹ سالگی به شهر نیویورک رفت و بسترهای لازم برای ورود او به بازارهای سرمایه فراهم شد. نوشتن گزارش‌ها و مقالات کمک کرد که به عنوان خبرنگار مالی در یک روزنامه نیویورکی به نام “The New York Mail & Express” مشغول به کار شود. در همین زمان بود که از “ادوارد دیویس جونز” Edward Davis Jones که در زمینه ی تحلیل گزارش‌های مالی مهارت داشت، دعوت به همکاری کرد. آن‌ها در نوامبر ۱۸۸۲ خبرگزاری خودشان را بانام “داو، جونز و شرکا” تاسیس کردند. پس از مدتی شریک دیگری به نام “چارلز برگ استرسر” Charles Bergstresser به آن‌ها پیوست. آن‌ها در مدت کوتاهی بیش از هزار مشترک داشتند و خبرنامه‌شان به عنوان مهم‌ترین منبع اخبار سرمایه‌گذاران تبدیل شد. در جولای ۱۸۸۴ داو ترکیبی از میانگین اولیه سهام را با نام میانگین‌های داوجونز پدید آورد که از ۹ سهم راه‌آهن و دو شرکت صنعتی تشکیل می‌شد. میانگین صنعتی داوجونز در ۲۶ می ۱۸۹۶ بر اساس میانگین دلاری ۱۲ سهم برتر و پیشرو در صنایع آن زمان آمریکا پایه‌ریزی شد. یک سال بعد یعنی در ۱۸۹۷ میانگین سهام راه‌آهن هم معرفی شد. امروز از ۱۲ سهمی که میانگین صنعتی داوجونز را به وجود آوردند، هیچ‌کدام وجود ندارد و فقط سهام شرکت جنرال الکتریک در آن باقی‌مانده است. بعدها داو با تاسیس روزنامه وال‌استریت ژورنال در سال ۱۸۸۹ به عنوان سردبیر در آن روزنامه پذیرفته شد که بعدها این روزنامه یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین روزنامه‌ها در حوزه بازار سهام نیویورک شد.

آشنایی مردم با دیدگاه‌های داو

دیدگاه‌های چارلز داو در اوایل سال ۱۹۰۰ میلادی در بین مردم بیشتر شناخته شده و با گذشت زمان نظریات اولیه تکامل پیدا کرد. او با صرف زمان زیاد و تلاش خستگی‌ناپذیر به بررسی بورس نیویورک و روند قیمت سهام پرداخت. او از طریق نوشتن مقالات در ” وال‌استریت ژورنال ” باعث آشنایی مردم با دیدگاه‌های و اصول و مبانی نظرات خود گردید. به همین دلیل است که پژوهش‌های او در بازار سهام آمریکا را می‌توان مبدانی برای رشد و گسترش تحلیل تکنیکال در طی صد سال اخیر دانست.

تمرکز نظریه‌ها و دیدگاه‌های وی بر روی ساختار حرکت و روند قیمت بوده و پیروان وی موفق شدند با تکامل دیدگاه او، در تاریخچه تحلیل تکنیکال روشی را برای تحلیل و پیش‌بینی آینده قیمت تحت عنوان تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی به جهان معرفی کنند. آخرین نوشته‌های داو تحلیل تکنیکال در آوریل ۱۹۰۲ منتشر شد و کسی که فراتر از زمان خود می‌اندیشید، هشت ماه بعد در ۴ دسامبر ۱۹۰۲ در شهر بروکلین نیویورک و در سن ۵۱ سالگی از دنیا رفت.

بدون تردید داو سهم بزرگی در شکل‌گیری دانش تحلیل تکنیکال و شناخت بازار سرمایه و چگونگی عملکرد آن به مردم داشته است. او به خوبی بازار را درک کرد و با بینش کافی هشدارها و نظرات حرفه‌ای خود را باصداقت برای سرمایه‌گذاران می‌نوشت.

باگذشت سال‌های هنوز شاخصی که او پایه‌ریزی کرد به عنوان مطرح‌ترین نماگر بازار سهام و استفاده‌کنندگان از دانش تحلیل تکنیکال است. نام این شاخص به یاد آورنده کسی است که مبانی و اصول نظریه‌اش به خوبی رفتار بازارها را توضیح می‌دهد و برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و تحلیل گران الهام‌بخش است. هنوز پایه‌های نظریه داو پاسخ گوی نیاز سرمایه‌گذاران است و تا امروز کسی نه آن‌ها را به طور کامل رد کرده و نه جایگزینی برای آن معرفی‌شده است.

گفتارها و دیدگاه‌های وی در مورد رفتار بازار و مباحث روند به «نظریه داو» شهرت یافته است که اساس و بنیان دانش تحلیل تکنیکال را می‌سازد. نظریه داو بر مبنای فلسفه‌ای است که می‌گوید قیمت یا شاخص بازار، هر عامل مهم و معنی‌داری را به درون خود جذب می‌کند و آشکارا آن را بازتاب می‌دهد. امروزه بسیاری از ابزارهای که در دانش تحلیل تکنیکال مورد استفاده تحلیل گران قرار می‌گیرد. مبنای شکل‌گیری آن‌ها نظریات داو می‌باشد.

اصول نظریه داو در تاریخچه تحلیل تکنیکال

  • بازار همه‌چیز را منعکس می‌کند (همه‌چیز در قیمت لحاظ شده است)تحلیل تکنیکال
  • قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می‌کنند (تغییرات قیمت تصادفی نیست)
  • تاریخ تکرار می‌شود (واکنشی تکراری به محرک‌های مشابه در بازار نشان داده می‌شوند)

۱ بازار همه‌چیز را منعکس می‌کند و همه‌چیز در قیمت لحاظ می‌شود

درصورتیکه افراد این اصل را به درستی و کاملاً درک نکرده باشند، شاید یادگیری تحلیل تکنیکال برای آن‌ها امری بیهوده باشد چون تحلیلگران تکنیکال این اصل را مهم‌ترین باور خود می‌دانند. یک تحلیل‌گر تکنیکال اعتقاد راسخ دارد فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و همه موارد و اتفاقات دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را می‌گذارد و نیازی به بررسی این موارد نیست و فقط باید به تحلیل نمودار قیمت پرداخت. پس تنها کاری که باقی می‌ماند بررسی حرکات قیمت است که تحلیل تکنیکال دلیل آن‌را عرضه و تقاضا می‌داند. قیمت نیز تابعی از عرضه و تقاضاست و چنانچه تقاضا از عرضه پیشی بگیرد قیمت سهام افزایش و درصورتیکه میزان عرضه بیش از تقاضا باشد، قیمت سهام کاهش می‌یابد.

۲ قیمت‌ها دارای روند هستند و تغییرات قیمت تصادفی نیست

تحلیلگران تکنیکال باور دارند قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می‌کنند به معنی اینکه بعد از شکل‌گیری یک روند، قیمت تمایل دارد در همان جهت و روند قبلی به حرکت ادامه دهد تا زمانی که روند مخالف آن شکل بگیرد. این فرضیه را می‌تواند بیان دیگری از « قانون اول نیوتن » درباره حرکت دانست و می‌توان آن را به این صورت نیز گفت که قیمت‌ها تا زمانی که عواملی بازدارنده آن‌ها را از روند خود منحرف نکرده‌اند، تمایل دارند به روند فعلی خود ادامه دهند.

۳ تاریخ تکرار می‌شود

اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال وجود دارد این است که تاریخ (در قالب حرکات قیمت) تمایل دارد تکرار شود. تحلیل تکنیکال برای بررسی حرکات قیمت در بازار و درک روندها از نمودارها و الگوهای قیمت استفاده می‌کند. باوجودی­که از این نمودارها و برخی از الگوها بیش از ۱۰۰ سال است که استفاده می‌شود، تحلیلگران تکنیکال هنوز اعتقاد به مناسب بودن آن‌ها دارند چون الگوهایی تکراری را در تحرکات قیمت نشان می‌دهند.

در تحلیل تکنیکال از ابزارهای متفاوتی ازجمله: حمایت و مقاومت‌ها، خطوط روندها، کانال‌های قیمتی استفاده می‌شود. در تحلیل تکنیکال روش‌های متفاوتی با استفاده از اندیکاتورها و روش‌های مبتنی بر قیمت وجود دارد.

سال‌ها بعد شخصی به نام الیوت سبک جدیدی از تحلیل تکنیکال را معرفی کرد، که معتقد بود قیمت‌ها در امواج مشخصی در حرکتند.

تاریخچه نظریه موج الیوت در تحلیل تکنیکال

۱۹۳۸ کتاب اصول موج به عنوان اولین مرجع برای مبحثی که امروزه به نام نظریه موج الیوت شناخته می‌شود منتشر شد.۱۹۶۴ الیوت دو سال قبل از مرگش در سال کتاب راز هستی تلاش و کارهای خود را نوشت. ۱۹۷۸ فروست و رابرت پرچتر با همکاری هم کتاب نظریه امواج الیوت را منتشر کردند.۱۹۸۰ پرچتر در کتاب تلاش‌های بزرگ الیوت اثری ماندگار باقی گذاشت.

اصول اولیه موج

سه جنبه مهم در نظریه موج وجود دارد: الگو ، نسبت و زمان

الگو در نظریه موج به الگوهای موج و اشکال آن اشاره دارد که مهم‌ترین جزء نظریه است.

تحلیل نسبت‌ها برای تعیین نقاط صحیح و قیمت‌های هدف از طریق اندازه‌گیری ارتباط بین موج‌های مختلف کاربرد دارد. روابط زمان برای تائید کردن الگوهای موج و نسبت‌ها بکار می‌رود.

نظریه موج الیوت اصولاً برای میانگین‌های بزرگ بازار سرمایه بکار می‌رود مخصوصاً برای میانگین صنایع داوجونز.

ابتدایی ترین تعریف این نظریه: بازار سرمایه بر اساس یک آهنگ یا ریتم مکرر شامل ۵ موج افزایشی حرکت می‌کند که در ادامه با ۳ موج کاهشی همراه می‌شود. بعدها تحلیلگران دیگری با اضافه کردن و روش‌های متفاوتی امواج الیوت را معرفی کردند.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال روشی برای پیش بینی قیمت سهام در آینده می باشد. در تحلیل تکنیکال ابزار ها و روش ها و تکنیک های زیادی برای پیش بینی قیمت وجود دارد که بیشتر بر اساس قیمت و حجم معاملات طراحی شده اند.

پس به عبارت دیگر می توانیم بگوییم که تحلیل تکنیکال یک روش معامله گری یا استراتژی معاملاتی نیز می باشد ، یعنی ما بر اساس یک سری قواعد و اصول معامله می کنیم که توسط تحلیل تکنیکال معرفی شده اند.

طی سالیان سال تحلیل تکنیکال بسیار پیشرفت کرده و ابزار ها و تکنیک های بسیار زیادی در این زمینه کشف و اختراع شده که به افراد کمک می کند تا قیمت سهام در آینده را پیش بینی کنند.

بدیهی است که هیچ چیز را نمی توان بطور قطعی و ۱۰۰% پیش بینی کرد ، تحلیل تکنیکال نیز مستثنی از این قضیه نیست اما در در مبحث تحلیل تکنیکال با مطالعه و بررسی گذشته سهام اتفاقاتی تکراری را کشف می کنیم و می توانیم با الگو برداری از آنها قیمت سهام را در تحلیل تکنیکال آینده نیز پیش بینی کنیم.

برای مثال میگوییم که نمودار سهام الف در چند سال گذشته ، رفتار های تکراری از خود نشان داده و در ۸۰% مواقع نتیجه خوبی داشته است پس در ادامه نیز اگر چنین رفتاری را در نمودار ببینیم احتمال خیلی زیاد نتیجه مثبتی خواهد داشت و ما می توانیم زودتر سهام را خریداری کنیم و سود ببریم.

پس ما در تحلیل تکنیکال بر اساس تحقیق و پژوهش در گذشته تاریخی بازار و سهام ، رفتار های تکراری و منظم در نمودار سهام را کشف می کنیم که بتوانیم آن ها را با احتمال بسیار زیاد پیش بینی کنیم ، سپس این رفتار ها را به عنوان الگو در نظر می گیریم و با توجه به آنها معامله می کنیم.

برای رسیدن به پاسخ تکنیکال یا بنیادی؟! روی آن کلیک کنید.

تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال اصول پایه و اساسی دارد که برای استفاده از این تحلیل ابتدا باید این اصول را بدانیم ، در ادامه به این اصول می پردازیم.

۳ اصل مهم تحلیل تکنیکال :

۱ . همه چیز در نمودار قیمت دیده می شود.

در تحلیل تکنیکال ما بر این باور هستیم که بازار سرمایه ، بازاری هوشمند است و هر لحظه خودش را با تمام شرایط و اتفاقات هماهنگ می کند.

این موضوع به این معنی است که هر اتفاق اقتصادی و یا سیاسی بیافتد بازار در همان لحظه قیمت ها را با شرایط جدید تطبیق می کند ، همچنین تمام اخبار صنعت و موارد بنیادی و احساسات روانی و هیجانی بازار نیز در قیمت نمایان می شود.

پس دیگر نیازی نیست که ما دلیل نوسانات قیمت را بدانیم و اصلا برایمان مهم نیست که چه اتفاقی افتاده است.

ما زمان این را نداریم که خودمان تمام اتفاقات را بررسی کنیم و با ارزشیابی سهام قیمت آن را پیدا کنیم این بازار است که این کار را انجام می دهد و نتیجه اش را در قیمت به ما نشان می دهد. ما فقط رفتار قیمت را شناسایی می کنیم و از آن کسب سود می کنیم.

پیشنهاد می کنیم این مطلب را از دست ندهید: انواع نمودار شمعی-ژاپنی و میله ای در بورس

  1. در تحلیل تکنیکال مهم نیست که چه چیزی معامله می کنیم. طلا ، ارز ، سکه ، سهام خوب یا بد برای ما اهمیتی ندارد. تنها شناخت رفتار بازار و الگوهای نمودار قیمت برای ما مهم است تا بتوانیم با معاملات در قیمت های مورد نظر خود سود کسب کنیم.
  2. از نظر تکنیکال تغییرات قیمت فقط یک علت دارد و آن هم اختلاف قدرت در عرضه و تقاضا است. اختلاف در عرضه و تقاضا از اتفاقات سیاسی ، اقتصادی ، هیجان های بازار و … نشآت می گیرد اما ما به این دلایل کاری نداریم و فقط عرضه و تقاضا را که نتیجه آنها است بررسی می کنیم.

ویدئو ۴ نکته حیاتی در تحلیل تکنیکال:

۲ . قیمت ها طبق روند مشخصی در حرکت هستند.

شناخت و تشخیص روند کلی نمودار در تحلیل تکنیکال از اهمیت زیادی برخوردار است و ابزار های مختلفی مانند خط روند و اندیکاتور ها برای این کار طراحی شده است که در مطالب بعدی به آنها خواهیم پرداخت.

در تکنیکال گفته می شود که وقتی سهامی در یک روند مشخص در حرکت است به همان روند ادامه خواهد داد تا وقتی یک عامل آن را متوقف کند.

پس وقتی سهام روند صعودی یانزولی دارد در ادامه نیز همین روند را حفظ خواهد کرد تا وقتی که عوامل بازدارنده بر عرضه و تقاضای کل تاثیر بگذارند.

۳ . تاریخ همیشه تکرار می شود.

می گویند تاریخ همیشه تکرار می شود. این جمله در تحلیل تکنیکال به معنی رفتار های تکراری نمودار قیمت و ظهور الگو های ثابتی است که از ذهن افراد و ضمیر ناخودآگاه معامله گران نشآت می گیرد.

این اصل باعث بوجود آمدن سقف ها و کف های تاریخی در سهام می شود که حمایت ها و مقاومت های مهمی محسوب می شوند یا الگو هایی مانند الگو های هارمونیک و الگو های کندل استیک ، الگو های بازگشتی و تحلیل تکنیکال ادامه دهنده و … که همگی برای پیش بینی نمودار بکار می روند.

تکنیکال به گذشته تاریخی سهام اهمیت بسیاری می دهد و اکثر روش های تکنیکال بر اساس آمار های تاریخی گذشته طراحی شده است.

پیشنهاد می کنیم این مطلب را نیز از دست ندهید: حجم مبنا در بورس چیست؟!

نکات اصلی:

  1. از تحلیل تکنیکال می توان در تمام معاملاتی که سابقه آنها وجود دارد وقیمت آنها در عرضه و تقاضای آزاد بدون قیمت های دستوری تعیین می شود ، استفاده کرد. قیمت ارز های دیجیتالی ، ارز های کاغذی ، طلا ، سکه ، زعفران و هر کالایی که این شرایط را داشته باشد می توان با تحلیل تکنیکال پیش بینی کرد. این مزیت مهم تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که تنها برای تحلیل بازار خاصی قابل استفاده است.
  1. بازار های متفاوت تاریخچه و رفتار متفاوتی از خود دارند و برای هر بازار باید تاریخچه و تکنیک های مناسب آن بازار را بکار گرفت. برای مثال رفتار بازار بورس و ملک تفاوت های تاریخی دارد که باید آنها را بررسی کرد اما اصول تحلیل تکنیکال در هر دو بازار یکی هستند.
  2. ابزار اصلی تحلیل تکنیکال برای پیش بینی قیمت نمودار قیمت-زمان و حجم معاملات می باشد.
  3. اتفاقات سیاسی ، اقتصادی ، بنیادی و … بطور مستقیم بر بازار تاثیر نمی گذارند بلکه ابتدا از فیلتر انسانی رد می شوند و هر شخص با تحلیل متفاوت خود بر بازار تاثیر می گذارد. بنابراین وقتی یک اتفاق سیاسی می افتد که از نظر ما مثبت است ممکن است از نظر شخص دیگری منفی باشد. همین امر باعث اختلاف نظر بین افراد و نوسان قیمت در بازار می شود. تحلیل تکنیکال نیز بر پایه معاملات و رفتار منطقی و هیجانی افراد شکل گرفته برای همین تحلیل تکنیکال در بازار هایی که افراد بیشتری حضور دارند معتبر تر و قابل اعتماد تر است.

تحلیل تکنیکال یاتحلیل بنیادی؟!

بسیاری از افراد سوال می کنند که کدام یک از تحلیل های رایج در بازار سرمایه یعنی تکنیکال یا بنیادی بهتر است. ما همواره در پاسخ به این سوال گفته ایم که تکنیکال و بنیادی به نوعی مکمل یکدیگر هستند و برای سود کردن بهتر است هر دو تحلیل را آموزش ببینید و استفاده کنید.

هر دو تحلیل مزایا و معایبی دارند و اگر بخواهید تک بعدی کار کنید دیدگاه تحلیل دیگر را درک نمی کنید و این موجب ناآگاهی شما نسبت به بازار می شود.

تکنیکال و بنیادی مانند دو بال برای پرواز به سوی موفقیت در بازار سرمایه می باشند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا